ویکی‌پدیا:قهوه‌خانه/بایگانی ۴۴

متن ۳۵۰کتاب فارسی قدیمی افغانستان در اینترنت

متن کامل ۳۵۰ کتاب قدیمی فارسی چاپ افغانستان توسط یک موسسه امریکایی روی یک سایت قرار داده شد.این کتابها که در قطع‌ها و با حجم‌های بزرگ و کوچک است بیشتر اثار تاریخی، ادبی و دینی است. کتابهای یاد شده معمولا آثار قدیمی است که دیگر نسخه‌ای از آنها به سادگی یافت نمی‌شود.گفتم شاید برای علاقه‌مندان مناسب باشد♦ مرد تنها ♦ ب ‏۲۵ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۳:۲۰ (UTC)[پاسخ]

عجب منبع جالبی یافتید. سعی می‌کنم به مرور از محتوای آن در این‌جا استفاده کنم. خبر جالبی بود. سپاسگذار.

این تارنما هم متن‌های قدیمی فارسی و غیره از فرارود را برخط کرده. البته چندین سال پیش که از آن استفاده کردم وضعش خیلی بهتر بود الان خیلی از پیوندهایش متأسفانه درست کار نمی‌کند.شبتان خوش.--ماني ‏۲۵ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۳:۵۱ (UTC)[پاسخ]

جالب بود. --Wayiran (ب) ‏۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۸:۱۱ (UTC)[پاسخ]

ببینید چگونه تحت مدیریت درست از کاهی کوهی می‌سازند؟! و ما کوهها را کاه می‌انگاریم! کتابها عمدتا به کمتر از ۱۰۰ سال اخیر اختصاص دارد!--تسلیم ‏۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۸:۱۸ (UTC)[پاسخ]
حقیقت در خارج ویکیپدیای پارسی این است که نه مدیریت درستی داریم و نه این که برای بسیاری این جور مسائل اهمیتی دارد و دارند به دست فراموشی سپرده می‌شوند.سلحشور پارس ‏۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۸:۳۸ (UTC)[پاسخ]

آقا بی‌انصافی نکنید. در همین بایگانی پیشین قهوه‌خانه دربارهٔ دقت در نگهداری از ارزشمندترین کتب خطی ایران (که از ۳۲۰ عدد خیلی خیلی تعدادشان بیش‌تر بود) نوشتم. در کتابخانهٔ ملی هم دسترسی به نسخه‌های غیر اصل آن میسر است. تنها مشکل اینجاست که هنوز دیجیتال نشده‌اند(یا اگر شده‌اند به صورت فروشی و نه رایگان می‌باشند)، وگرنه اگر شما بخواهید با مراجعه به کتابخانهٔ ملی می‌توانید به آن دسترسی داشته باشید. --Wayiran (ب) ‏۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۸:۴۵ (UTC)[پاسخ]

این کتاب‌ها به خوبی نگهداری می‌شوند و به خوبی رده‌بندی و دسته‌بندی شده‌اند. آن‌چه در بایگانی نوشتم: «همین دیشب(دقیقا) بود در یکی از شبکه‌های ایران، از مرکز نگهداری کتب قدیمی گزارشی تهیه کرده‌بودند، پس از باز کردن در انبارهایی که دارای همهٔ ویژگی‌های مناسب برای نگهداری هستند(دما، رطوبت و...) به وضوح دیدم که با دستکش و با چه حساسیتی با این کتب رفتار می‌شد و با چه دقتی برگ زده می‌شد...» --Wayiran (ب) ‏۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۸:۴۷ (UTC)[پاسخ]


این نوشته را از کتابخانهٔ ملی ببینید:

بخش کتاب‌های خطی کتابخانه ملی، ابتدا با حدود۳۰۰۰ نسخه خطی متعلق به کتابخانه عمومی معارف در سال ۱۳۱۶ ایجاد گردید. منابع این بخش به تدریج روبه فزونی نهاد تا اینکه در سال ۱۳۵۵ مجموعا تعداد۵۳۰۰ جلد نسخه خطی اصل وعکسی جمع آوری شد. روند فراهم آوری کتاب‌های خطی وچاپ سنگی با دریافت مجموعه‌های اهدایی وخرید نسخه‌های خطی همچنان ادامه پیدا کرد و از سال ۱۳۸۵ با جدیت و تلاش بیشتری دنبال شد، چنانکه هم اکنون بالغ بر ۲۵۴۰۰جلد کتاب خطی و۲۷۳۰۰ جلد کتاب چاپ سنگی در گنجینه کتاب‌های خطی ونادر جمع آوری شده و نگهداری می‌شود.

و این و این --Wayiran (ب) ‏۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۸:۵۲ (UTC)[پاسخ]

در همانجا هم در رد نظرات شما پاسخ مبسوط داده شد. نرسی ‏۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۰۹ (UTC)[پاسخ]
فقط دیجیتال نشده اند! و این کتابها فقط دیجیتال شده اند! به این می‌گویم مدیریت صحیح!--تسلیم ‏۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۲۳ (UTC)[پاسخ]
دیجیتال کردن ۳۰۰ کتاب از ۲۵۰۰۰ کتاب آسان‌تر است. در ضمن «در اختیار گذاشتن سی دی، پرینت، میکروفیلم یا عکس از تمام یا بخش‌هایی از نسخه‌های خطی منوط به تنظیم فرم تقاضا وذکر نوع تحقیق و پرداخت هزینه‌های اعلام شده‌است. در خصوص تصویر نسخه‌های خطی نفیس وکمیاب، موافقت وتائید مدیر بخش و کارشناس اطلاع رسانی نیز ضروری است.»[۱]. --Wayiran (ب) ‏۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۵۴ (UTC)[پاسخ]
مدیریت صحیح و اهمیت دادن.سلحشور پارس ‏۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۳۲ (UTC)[پاسخ]
وضع نگهداری دست‌نوشته‌های قدیمی در ایران نسبتاً بد نیست (چون بالاخره به اسلام و موضوع مورد علاقه حکومت مرتبط است) البته دیجیتالی‌کردنشان نه. چیز ناراحت‌کننده وضع فیلم‌های قدیمی ایرانی است. در برنامه‌ای از خود صدا و سیما دیدم که بایگانی فیلم‌های قدیمی سینمایی و مستند ایرانی پیش و پس از انقلاب چنان وضعیت فجیعی دارد که نسخه‌های اصلی خیلی از فیلم‌ها برای ابد از کیفیت افتاده و به‌زور بشود تصاویر آن‌ها را دید.--ماني ‏۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۳:۴۹ (UTC)[پاسخ]

آرشیو صداوسیما تا آنجا که من می‌دانم دارای شرایط مطلوب است. همچنین به تازگی نیز امکان بهره از آرشیو دیجیتال و دسترسی برخط به برنامه‌ها گذاشته شده‌است.[۲] همچنین[۳]:

اولین آرشیو تصویری سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۹۶۵ میلادی شکل گرفت که بخشی از آن خارجی و بخش دیگر داخلی است. اکنون صدا و سیما در تهران ۱۵ و در مراکز استان‌ها ۳۳ آرشیو شنیداری و دیداری دارد که قدیمی ترین منابع آرشیو ما مربوط به یکصد سال گذشته‌است و آرشیو ملی سازمان در تهران با بیشترین حجم در موضوعات فرهنگی، سیاسی و اجتماعی نگهداری می‌شود ولی آرشیو مراکز علاوه بر برنامه‌های بومی شامل برنامه‌هایی اجتماعی و فرهنگی است که تاکید بر همگرایی دارد.

آرشیو تصاویر صدا و سیما به دو بخش فیلم و ویدئو تقسیم می‌شود که به ۲۰ زبان زنده دنیا در آن برنامه وجود دارد. آرشیو نگاتیو ۳۵ میلیمتری نیز ۸هزار و هشتصد و بیست و نه ساعت، نگاتیو ۱۶ میلیمتری ۱۴ هزار و ۲۵۰ساعت، فیلم‌های خبری قدیمی ریورسال ۴هزار و ۵۰۰ ساعت، فیلم‌های ۱۶ میلیمتری نیز ۴۸ هزار و ۷۹۲ ساعت و فیلمهای پوزتیو ۳۵ میلیمتری ۲۰ هزار و ۴۲۲ ساعت در آرشیو سازمان صدا و سیما وجود دارد.

همچنین در بخش نوار ویدئو ۲ اینچ ۳۲ هزار و ۴۰۰ ساعت، نوار یک اینچ ۲۷ هزار و ۵۰۰ ساعت، ۳۵ هزار ساعت نوار یوماتیک، چیزی بالغ بر ۳۵۰ هزار ساعت نوار بتاکم، ۵ هزار ساعت دی وی کم و ۸هزار و ۵۰۰ ساعت کین اسکوپ با موضوعاتی چون مستند از مهمترین منابع آرشیو ما هستند.

همچنین[۴]:

به گزارش ستاد خبری ABU، این آرشیو که به پیشرفته ترین فناوری روز مجهز است با ۱۶ سامانه تبدیل منابع تصویری ویدئو و فیلم، قابلیت پشتیبانی از فرمت‌های متداول تصویر و ذخیره سازی دیجیتال در سطح استاندارد بین المللی را داراست.ضرغامی با بیان اینکه آرشیو این سازمان بزرگ ترین و غنی ترین آرشیو صوتی و تصویری کشور است که قدمت برخی منابع آن به پنجاه سال قبل باز می‌گردد گفت: این فناوری، نگهداری و حفظ منابع کم نظیر آرشیو رسانه ملی را با تبدیل منابع آنالوگ به دیجیتال امکان پذیر و دسترسی به منابع موجود را تسهیل می‌کند.

--Wayiran (ب) ‏۲۷ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۸:۱۹ (UTC)[پاسخ]

استفاده از لغتنامه دهخدا به عنوان هسته مرکزی ویکیپدیای پارسی

بعد از مدت ها انتشارات دانشگاه تهران به دومین ایمیلم برای استفاده از لغتنامه دهخدا در ویکی پارسی جواب داده است .می خواهند بدانند ما دقیقا چه استفاده ای از لغتنامه می خواهیم بکنیم.نظر دوستان درباره این که چه جواب دهم چیست؟سلحشور پارس ‏۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۰:۳۶ (UTC)[پاسخ]

حداقل فهرست لغاتش میتواند بصورت لیست بکار آید تا مقالات آن ساخته شود.البته بدرد ویکی واژه بیشتر میخورد.--هریوا ‏۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۵۶ (UTC)[پاسخ]

می‌خواهیم اگر اجازه بدهندآن‌چه از متن مداخل آن که هنوز امروزی است و اطلاعاتش قدیمی نیست را کپی کنیم و بگذاریم در مقاله‌های این‌جا. اگر اجازه کپی ندهند مجبوریم مانند بقیه منابع فقط چکیده اطلاعات آن‌ها را بعد از بازنویسی با ارجاع به دهخدا بیاوریم.--ماني ‏۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۳:۴۲ (UTC)[پاسخ]
اگر هم اجازه‌ای می‌دهند، اجازه‌نامه باید کاملاً با GFDL تطابق داشته باشد. Raamin ب ‏۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۳:۴۵ (UTC)[پاسخ]

فارابی قزاق!

دوستان اینجا را دیده‌اند؟ (تصویرهای سمت راست را دریابید). --Ariobarzan ‏۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۴:۳۶ (UTC)[پاسخ]

من عکس و نام را برداشتم ولی اگر برگرداندند باید دوباره حذفش کرد.--ماني ‏۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۴:۴۰ (UTC)[پاسخ]

دستشان چندان خالی نیست؛ خودم ندیده‌ام ولی گویا در بریتانیکا او را ترک یا قزاق خوانده‌اند. --Ariobarzan ‏۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۴:۴۸ (UTC)[پاسخ]

ترک‌تبار پارسی‌زبان شاید ولی "قزاق" ندیده‌ام. در آن موقع اصلاً هنوز معلوم نیست قوم جدایی به نام قزاق در منطقه بوده‌باشد.--ماني ‏۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۴:۵۳ (UTC)[پاسخ]

قبلا رودکی را در ویکی انگلیسی تاجیکستانی دیده بودم امیرΣυζήτηση ‏۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۴:۴۹ (UTC)[پاسخ]

بله الان راه افتاده اند زرتشت و دیگران را هم "تاجیکستانی" می‌نامند، غافل از این‌که این کشور خودش هنوز بیست سال نشده که درست شده!--ماني ‏۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۴:۵۳ (UTC)[پاسخ]
در بریتانیکا او را قزاق نخوانده‌اند و هیچ نامی از قزاق و قزاقستان در مقاله فارابی در بریتانیکا نیست. اما اصلیت او را ترک و از ترک زبانان دانسته است:

Very little is known of al-Fārābī's life. He was of Turkic origin and is thought to have been brought to Baghdad as a child by his fathe

در ایران فعلی کوچک خودمان هم ترک و ترک زبان زیاد داریم، حتی نام کامل فارابی هم انرا میرساند، «ابو نصر محمد بن طرخان‌ بن اوزلغ‌ الترکی فارابی»، (منبع)، (منبع دوم) این را دقت بفرمایید که محل تولد شخص، ملیت او و یا زبان و یا اصلیت او همیشه یکی نیست. فارابی در قرن نهم میلادی به دنیا آمده، در صورتی که قزاقها طبق خود بریتانیکا در مقاله kazak از قرن پانزدهم میلادی به بعد به عنوان یک قوم مستقل شکل گرفتند (البته اصلیت انها یا نژادشان ترکیبی از قبیله های ترک زبان ماورا النهر در قرن هشتم و مغولهایی است که در قرن سیزدهم به ان منطقه وارد شدند) فارابی در ماورا النهر به دنیا آمد و خانواده او اصالتاً متعلق به انجا بودند اما قزاق خواندن آنها یک اشتباه فاحش است که در ان مقاله ویکی اتفاق افتاده سیمرغ کوچولو ‏۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۵:۵۶ (UTC)[پاسخ]

دوباره حذفش کردم. --Wayiran (ب) ‏۲۷ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۸:۲۸ (UTC)[پاسخ]

بالاترین و ویکی فارسی

بالاترین توان فراوانی برای ایجاد موج در میان وبلاگنویسان فارسی دارد. در اهمیت آن همین بس که پس از لینک شدن سخنزانی منسوب به حسن خمینی در بالاترین و امتیاز بالایی که آورد چند روزنامه واکنش نشان دادند و دفتر حسن خمینی ناچار به توضیح شد.و این اواخر هم پوشش دادن خبر شکنجه و آزاد کودکان در مراکز بهزیستی به پیگری موضوع در مطبوعات انجامید. بسیاری از روزنامه نگاران برجسته همچون نیک آهنگ کوثر و ابراهیم نبوی با نام در آن فعالیت کرده و مباحث آن شرکت می کنند. بالاترین علیرغم بی مهری هایی که در ویکی فارسی بدان شد و حسادت یکی دو نفر از مدیران سابق ، نقش مهمی در شناساندن ویکی فارسی داشته است. صدها لینک به مقالات ویکی فارسی و انگلیسی در آن ارسال میشود. حال هم عده ای از کاربران سعی در ایجاد موجی در میان وبلاگنویسان برای پیوستن به ویکی فارسی و تکمیل آن دارند:

جلب کاربران بیشتر برای ویکیپدیا مفید است، اما باید توجه دارند که ویکیپدیا پیش از هر چیز یک دانشنامه است و شیوهٔ نوشتن در آن با خبررسانی فرق می‌کند. حدس می‌زنم کاربران پرکار بالاترین در ویکی‌گزارش مفیدتر باشند تا ویکیپدیا.Alefbet ‏۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۹:۰۶ (UTC)[پاسخ]
متاسفانه بر خلاف دیدگاهِ .... شما، بسیاری، قبل از آنکه بالاترینی باشند، ویکی پدیا نویس بوده اند. شاید مایل نباشند آی دی شان را اعلام کنم.نرسی ‏۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۹:۴۱ (UTC)[پاسخ]
ممکن است برخی هم در ویکیپدیا فعال باشند و هم در بالاترین و در هر دو هم بسیار مفید باشند، اما درصد این‌ها کم است. دلیلش هم اینست که ماهیت کار این دو متفاوت است.یکی دانشنامه است و دیگری وبسایتی خبری-تفریحی. من هم کاربرانی را می‌شناسم که در ویکیپدیا مفید بودند و در بالاترین هم لینک‌هایشان بیننده داشت. اما، از عامهٔ کاربران بالاترین چنین انتظاری ندارم (همانطور که بسیاری از کاربران مفید ویکیپدیا هم ممکن است در بالاترین جلب توجه نکنند و برای آن چندان مفید نباشند). Alefbet
فارغ از اینکه بالاترین وبسایتی خبری تفریحی نیست، شما وبسایت ها را می توانید برچسب بزنید و درجه بندی کنید ، اما انسانها را که نمی توانید!هر فردی می تواند در ویکی فارسی مطابق با ویژگیهای آن فعالیت خود را داشته باشد، در بالاترین هم فعال باشد ، به فرض کتاب و مقاله هم در نشریات بنویسد و فعالیت های دیگر در سایر عرصه ها ( کم یا زیاد) داشته باشد. ضمن آنکه قرار نیست همه متعهد به فعالیت دائم در ویکی باشند و اصلا سیاست ویکی هم این نیست. اگر متقاعد شود که همین قدر مشارکت داشته باشد که مقاله خودش را تکمیل تر کند ایرادی دارد؟ حتی برای تکمیل مقالات مربوط به روزنامه ها و روزنامه نگاری در ایران چه کسی بهتر از نبوی و کوثر می توانند فعالیت کنند؟ اگر ۱۰۰ مقاله مناسب پیرامون روزنامه ها و نشریات یک دهه اخیر ایجاد شود( که اکنون دقیقا هیچ چیزی در این باره وجود نداد جز چند مقاله یک خطی) ایرادی دارد؟ چون آنها ممکن است در بالاترین لینک بدهند نباید به اینجا بیایند؟ باز هم تاکید می کنم خیلی از فعالترین ها و حتی مدیران ویکی هم در بالاترین فعال هستند. چنین دیدگاهی از کسی همچون میثم بعید نبود ، اما از شما.............. نرسی ‏۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۵۶ (UTC)[پاسخ]
من هم با Alefbet موافقم. یک نمونه‌ی بارز از چنین افرادی را هم اینجا داریم! -- میثمψ‏۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۹:۰۸ (UTC)[پاسخ]
؟کاریکاتور جنجالی روزنامه ایران نرسی ‏۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۹:۴۱ (UTC)[پاسخ]
متاسفم که این هم عرصه ای شد برای توهین........ نرسی ‏۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۹:۱۸ (UTC)[پاسخ]
چرا برداشت بد؟ فکر کنم اگر وپ:فحن را بیاد داشته باشیم مشکلات کمتری خواهیم داشت.پدرام ‏۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۹:۲۶ (UTC)[پاسخ]
من هم امیدورام کاربر نرسی از من نرنجد و برداشت بدی نکند اما معتقدم برخی مقالات مثل سفر محمود احمدی‌نژاد به رم (۲۰۰۸) بیشتر به درد عنوانهای خبری و یا ویکی خبر میخورند، همچنین در برخی مقالات مثل مقاله کاریکاتور روزنامه ایران، لحن نامناسب و غیر دانشنامه ای زیاد وجود دارد، این همان لحنیست که در سایتهایی مثل بالاترین نیز وجود دارد، برای اینکه به مذاق عامه مردم خوش بیاید، البته من کار سایتهای خبری مثل همین بالاترین را تحسین میکنم، چراکه به اطلاع و اگاهی مردم از مسائل روز کمک میکنند اما هدف یک دانشنامه چیز دیگریست و مطالب شورانگیز و ژورنالیستی و نامشهور مناسب متن دانشنامه ها نیستند. سیمرغ کوچولو ‏۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۱۶ (UTC)[پاسخ]
مقاله سفر محمود احمدی نژاد به رم را من ایحاد نکرده ام. یکی از کاربران حرفه ای و قدیمی ایجاد کرد. من ویرایشات کمی در آن داشته ام(گرچه از مقاله دفاع می کنم ). با هم در مقاله قتل های زنجیره ای همکاری داشتیم. آگاهید که نداتشن منبع و مرور زمان چقدر ویرایش چنین مقالاتی را سخت و بلکه نا ممکن می کند. ویکی فارسی پیرامون تاریخ معاصر در حد صفر است. ویرایشات من اگر ژورنالیستی باشد دست کم همین ارزش را دارد که مظالب را در همان زمان دسته بندی کرده و با صدها منبع زنده نگه داشته. چندی بعد شاید کسی همست کرد همه مقالات مثلا مربوط به احمدی نژاد را جمع بندی کرد و با یک استفاده از انبوه منابعی که دارد یک مقاله جامع نوشت. در همین حد نمی ارزد؟ در مقاله کاریکاتور هم بنظرم یکی از مسائل مهم و نا گفته بررسی شده است که مسئله شکاف روز افرزون بین فارس و ترک در ایران است که به بهانه آن مقاله چون آتش زیر خاکستر شعله ور شد. و از سوی دیگر درگیری شدید و روز افزون بین ترک و کرد ، ترک و ارمنی و نفوذ سیاست های ترکیه و جمهوری آذربایجان در ایران. در آن مقاله سعی کردم که هم به نقض قانون اساسی و خواست های قومی ترک ها اشاره کنم ، هم به سوئ استفاده گرگهای خاکستری و پان ترکیست ها از موضوع. مقاله در بسیاری جاها در خارج از ویکی لینک ، یا کپی شده است. اگر جایی ژورنالیستی است گوشزد کنید ، اصلاح می کنم.

نرسی ‏۲۷ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۷:۴۹ (UTC)[پاسخ]

واقعیت‌هایی را اینجا مرور کنیم:

۱. جمعیت فارسی زبان که به اینترنت دسترسی دارند روز به روز درحال افزایش است.
۲. جایگاه اینترنت برای کاربران فارسی زبان درحال تغییر اشت و نفوضش در زندگی آنها همواره بیشتر می‌شود.(مثلا سطوح مختلف جامعه مجبورند فرم کپن یارانه دولتی را از اینترنت دریافت کنند)
۳. در نگاه به ویکی‌پدیا از زمانی که ویکی‌پدیای فارسی راه‌اندازی شده تا کنون، تغییر کاربران در آخرین سال نسبت به کل تغییرات بسیار محسوس بوده است.
۴. ویکی‌پدیا از نظر ساختار اداره امور خود چندان تغییری نکرده و تمایل کاربرانش بیشتر به دموکراسی‌گرایی بوده تا قانون‌گرایی.
۵. مشکلات سیاسی در اطلاع رسانی و مطبوعاتی در بین فارسی زبانان (هم درونی و هم از درون به بیرون و یا از بیرون به درون جامعه) باعث اختلال در قرار گیری هر چیز در جایگاه خود شده است (مثلا وبلاگ‌ها برای فارسی زبانان و انگلیسی زبانان جایگاه متفاوتی دارد و ممکن است ویکی‌پدیا هم دچار چنین اختلالی گردد)

احساس می‌کنم این انفجار جمعیت است تا آخر عمر در کنار ما خواهد آمد و همیشه باید در پی راه اضطراری برای فرار از عوارض آن بود. به نظر من اگر ساختار اداره ویکی‌پدیای فارسی بهبود پیدا نکند جایگاه آن در آینده معلوم نخواهد بود. --مهدی.غ ‏۲۷ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۸:۰۴ (UTC)[پاسخ]

البته خطاب به نرسی عزیز عرض کنم که من فقط آن مقاله را مثال زدم، چون فکر میکنم که با راه افتادن پروژه ویکی خبر فارسی این جور مقالات باید به انجا انتقال یابد، اما سایر مقالات که شما در انها مشارکت بسیاری داشته اید اینطور نیستند، اگر هم لحن برخی جملات که در پاره‌ای از مقالات به کار برده‌اید مورد ایراد دیگر کاربران واقع شده که به راحتی میتوان انرا اصلاح کرد، در سایتهای خبری، مطالب جزئی بسیاری در مورد یک شخص یا یک محل یا .. روزانه درج میگردد که ما نمیتوانیم انها را در مقالات دانشنامه بیاوریم، بلکه انهایی را که مشهور و خاص و دانشنامه‌ای هستند به صورت خلاصه، باید آورد. من هم مثل جناب مهدی فکر میکنم که ما باید روی ساختار ویکی فارسی بیشتر کار کنیم و در مورد شیوه‌نامه، نحوه نگارش دانشنامه و بخشهای مقالات، بیطرفی و سایر قوانین، سیاستها را بسط داده و کامل کنیم. سیمرغ کوچولو ‏۲۷ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۰:۲۰ (UTC)[پاسخ]

درباره مقالات جناب کاربر:محمديان

مدتی بود که می‌خواستم درباره این موضوع با دیگر ویکی نویسان مشورت کنم که شاید شرم و حیا باعث انصراف می‌شد. چه که جناب محمدیان از کاربران باسابقه و بسیار شریف اینجا هستند و عنوان کردن چنین مسئله‌ای شاید باعث رنجش ایشان بشود. اما موضوع، سرشناسی و منابع بسیاری از مقالاتی است که ایشان در اینجا نگاشته‌اند. اکثر این مقالات دارای یک منبع کتابی (اگر اشتباه نکنم نوشته خود آقای محمدیان هم هست) هستند که تا حد زیادی با وپ:منبع و وپ:اثبات دارای منافات هستند، همچنین تا حدودی با وپ:تعارض و می‌توانند تحقیق دست اول هم محسوب شوند. امروز که چرخ ویکی فارسی در جای خود می‌چرخد و ما داریم به سوی ویکی پربار، بی طرف و دارای مقالات باکیفیت پیش می‌رویم و من این مسئله را به عینه در چگونگی مشارکت اکثر کاربران می‌بینم، بهتر نیست به چنین مقالاتی رسیدگی شود؟

البته این‌هایی که در بالا آوردم مشتی از نمونه خروار هستند و متاسفانه مقالاتی از این دست که حتی یک میان ویکی به ویکی عربی هم ندارند، در ویکی بسیار فراوانند که به نظر من فاقد ارزش دانشنامه‌ای و سرشناسی هستند. باز هم ضمن پوزش از جناب محمدیان، از سایر شهروندان و به خصوص پیشکسوتان خواهش می‌کنم برای حل مشکل این مقالات نظراتشان را ارائه دهند.--گردآفرید ‏۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۳۴ (UTC)[پاسخ]

درود. من تماسم چند وقتی است به دلایلی با همه دوستان (نیمه-)قطع شده، و از جمله با جناب محمدیان. حدس می‌زنم یکی از دلایل بازنگشتن ایشان به ویکی هم همین قطع تماس باشد. بگذارید در چند روز آینده با ایشان تماس می‌گیرم تا قانعشان کنم بازگردند. زمانی که ایشان بازگشتند موضوع این پیام شما هم که منطقی و متین است را با ایشان در میان می‌گذاریم. دوستار.--ماني ‏۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۴۶ (UTC)[پاسخ]
با گردآفرید موافقم، متاسفانه به غیر از بحث سرشناسی و اثبات پذیری، لحن برخی جملات در این مقالات، مناسب نیستند (مثلا به جای «او» برای یک شخص از «ایشان» استفاد شده) و در برخی موارد تعریف و تمجید و به اصطلاح غلو شده‌است، البته من هم امیدوارم که جناب محمدیان و سایر کاربران باتجربه اینجا از من نرنجند، امیدوارم روزی زسد که همه ما بدون در نظر گرفتن احساسات و علایق و قومیت و یا مذهب خود و با کنار گذاردن کامل آنها در اینجا به ویرایش بپردازیم سیمرغ کوچولو ‏۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۰۷ (UTC)[پاسخ]
جناب محمدیان همه مقالاتشان را با لحن کتاب‌نویسی و سراسر احترام و به سبک کتاب‌های تاریخ و جغرافیای اصیل و کهن نوشته‌اند. ایشان خود همیشه از دوستان خواستار ویکی‌سازی کردن لحن و محتوای مقالات ارسالی‌شان بوده‌اند. شخصاً تا آن‌جا که از دستم برآمد این تغییرات را دادم. شما دوستان هم هر گونه ویکی‌سازی در مقالات تاریخ و جغرافی جنوب ایران کردید ثواب کرده‌اید. البته بهتر است حذف بخش‌های بزرگ یا کل مقاله‌ای بدون مشورت انجام نشود. یادم می‌آید که سال‌ها پیش اتفاقی به تارنمای کوخرد که جناب محمدیان با عشق به زادگاه آن را راه‌اندازی کرده بودند برخورد کردم و در آن‌جا پدیده طبیعی سنگ نازبن توجهم را جلب کرد. مقاله‌ای دربارهٔ‌ آن در ویکی‌پدیای فارسی نوشتم و در بخش پیام تارنمای جناب محمدیان هم وجود این مقاله را خبر دادم. این آغاز توجه و جلب ایشان به سوی ویکی‌پدیا شد. سنگ نازبن اگر در هر کشور غربی بود الان همهٔ دنیا باید عکس‌های آن را دیده‌بودند و کارت‌پستال‌ها که با تصاویر آن چاپ نمی‌شود و فلان و بهمان. اگر دوستی زمانی از راه برسد و به بهانه «فقط یک سنگ بودن» این مقاله را حذف کند، هم بر روی سر جناب محمدیان و هم من آب سرد ریخته‌است. توجه شما دوستان به دانشنامه‌ای بودن مقالات بسیار به‌جاست و از سوی دیگر هم همان‌طور که ذکر کردید سنجیدن اوضاع و مشورت پیش از حذف هم کاری است بسیار به‌جا. با سپاس. دوستار.--ماني ‏۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۱۹ (UTC)[پاسخ]
البته منظور من فقط برخی متون بود که به چشم من آمد و نه همه مقالات ایشان و آن مقاله که شما گفتید، ضمناً من در مورد حذف بدون مشورت چیزی نگفتم، از زحمات جناب محمدیان باید تشکر کرد، البته ویکیپدیا یک پروژه جمعی است و فقط وقتی یک مقاله پیشرفت میکند که سایر کاربران نیز در ان ویرایش کنند یا در مورد آن نظر دهند. سیمرغ کوچولو ‏۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۲۳ (UTC)[پاسخ]
بله متوجهم. منظور من هم پیام شما نبود، کلی بود، چون دوستان دیگری هم این پیام‌ها را می‌خوانند. شما کارتان درست است. با احترامات.--ماني ‏۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۳۹ (UTC)[پاسخ]
فرمایش‌های متینتان را خواندم جناب مانی. مسئله‌ای که خود مرا مدتی درگیر کرده بود که چه کنم، این است که ما در ویکیپدیا یک سری قوانین داریم که منطقی هستند، و یک سری روابط انسانی هم داریم که احساسی هستند. حال ما باید به این نتیجه برسیم که بر طبق کدامیک رفتار کنیم؟ منطق قانون اینجا که متاسفانه باعث حذف بسیاری از این دست مقالات خواهد شد، و یا روابط خودمان با جناب محمدیان و اینکه از موضوعات مقالات خوشمان می‌آید یا خیر؟ نظر شخص بنده چه در اینجا و چه در زندگی واقعیم اکثرا بر این است که بر طبق ضوابط پیش برویم و نه روابط. حال باید ببینیم که سایر دوستان و پیشکسوتان در این باره چه نظری دارند.--گردآفرید ‏۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۵۳ (UTC)[پاسخ]
به نظر من: با ضوابط پیش بروید (با یک توضیح و مشورت کوچک برای به هم نخوردن روابط)، در صورتی که کسی حرف منطقی شما را به خاطر روابط نپذیرفت آن را ندیده بگیرید و همان ضوابط را اولویت قرار بدهید، حتی اگر قرار باشد همه را برنجاند.--ماني ‏۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۲:۰۵ (UTC)[پاسخ]


شیوه نامگذاری کتاب ها

من مدتی است که می خواهم به وضعیت نامگذاری کتاب ها در ویکی سر و سامانی بدهم اما آنقدر تنوع این نامگذاری ها بالا است که نمی دانم بهتر است کدام یک را انتخاب کنیم. مقاله برخی از کتاب ها بدون هیچ پسوند و پیشوندی و صرفا یا ذکر نام کتاب ایجاد شده است. در برخی موارد دیگر در ادامه نام کتاب و در داخل پرانتز پسوندهایی نظیر (رمان) یا (کتاب) اضافه شده است. می خواستم ببینم به نظر دوستان کدام یک از این شیوه نامگذاری ها برای کتاب ها مناسبتر است؟--آرمان ‏۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۲:۳۷ (UTC)[پاسخ]

امیر شما را به خواندن وپ:شیوه دعوت می کند:) امیرΣυζήτηση ‏۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۲:۵۳ (UTC)[پاسخ]
خواندن شیوه‌نامه که بسیار مهم است. سوالات خود را نیز می‌توانید در میز کمک بپرسید. به طور خلاصه: اگر نام کتاب منحصربه فرد است، پرانتز لازم ندارد (مثلا لولیتا خوانی در تهران). اما اگر امکان دارد موضوع دیگری با همان نام مقاله داشته باشد پرانتز لازم است (مثلا تاریخ ایران)--Taranet ‏۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۲:۵۶ (UTC)[پاسخ]
شیوه نامه MLA را هم مطالعه کنید. جزء استاندارد های معروف و کاربردی است.Pastorals2007 ‏۲۷ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۵:۴۷ (UTC)[پاسخ]

وضعیت مقاله فیلیپین

همکاران گرامی، وضعیت مقاله فیلیپین بسیار خراب است، جهت استحضار. --سندباد ‏۲۷ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۳:۰۰ (UTC)[پاسخ]

اشکمان را درآوردی :) جعبه اش با من امیرΣυζήτηση ‏۲۷ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۳:۰۵ (UTC)[پاسخ]
من هم یک چیزهایی خواهم افزود.--آبتین ‏۲۷ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۳:۴۷ (UTC)[پاسخ]
من هم باهاتون همکاری میکنم شدید.چون خوراکم جغرافیاست.iroony ‏۲۷ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۸:۴۷ (UTC)[پاسخ]
اشاره خوبی بود، اما وضعیت ایران خودمان هم اصلا خوب نیست. چه در ویکی فارسی و چه در ویکی انگلیسی. نرسی ‏۲۷ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۸:۵۰ (UTC)[پاسخ]
من به وضعیت مقاله فیلیپین یک سرو سامانی دادم تا آنجا که در توانم بود....ببینید چطور شده ...iroony ‏۲۸ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۲۷ (UTC)[پاسخ]

چرندیات اختلاف انگیز

شخصی به اسم کاربر:iroony هرچه از دهانش در آمده به قوم آذری گفته است. به خدا قسم می خورم می خواستم آن چنان فحش هایی را به او بدهم که اصلاً شوق ماندن در ویکی پدیا را نداشته باشد. ولی من به قانون نزاکت در ویکی پدیا عمل کردم و هیچ چیزی ننوشتم. ایشان حرف چند نفر را حرف یک ملت می دانند و این چنین فحش هایی را می دهند[۵]. لطفاً رسیدگی نمایید... --Elmju ‏۲۷ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۰۵ (UTC)[پاسخ]

شما هم روغن داغش را زیاد نکن.هرچه از دهنش درآمده .... یعنی چی؟ خود ایشان آذری است لااقل به ویرایشاتشان نگاه می کردید. یک اشتباه ساده بود در برابر اشتباه بزرگتر کاربر میثم که بدون منبع شنیع ترین توهین ها را در دهان مردم ترک گذارد. که بدلیل تازه کار بودنش ایشان قابل چشم پوشی است.اگر می خواهید هرچه از دهان درمیاید را ببینید به مقاله کردها بروید و ویرایشات یکی از حضرات پان ترک را ببنید که قوم کرد را حرامی نامیده.میدانید حرامی یعنی چه؟!نرسی ‏۲۷ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۳۲ (UTC)[پاسخ]
نرسی جان شما خودتان هم روغن داغش را زیاد می کنید. خب مگر در خود تهران هم این گونه افراد وجود ندارند. علاوه بر آن من با ایشان چه داد و ستدی دارم که شما ایشان را به رخ من می کشید. --Elmju ‏۲۷ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۲۶ (UTC)[پاسخ]
من هم معتقدم که توهین های نوشته شده در آن صفحه باید پاک شود. ویکیپدیا منبر نیست و جایی برای تلافی نمودن کارهای افراد خارج از اینجا و فحاشی هم نیست. سیمرغ کوچولو ‏۲۷ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۰:۰۸ (UTC)[پاسخ]
اولا بنده خودم ترک هستم و حتی مقاله ای مثل ترکی خلجی که در مورد زبان خودم هست را بوجود آوردم من به قوم آذری هیچ توهینی نکردم چون هم زبان من هستند فقط از کسانی که زبان فارسی را زبان سگان نامیده بودند و فارسها را بی شرف نامیدند رنجیده گشتم و این فکر کنم منطقی باشد.در ضمن جناب نسبتا محترم علم جو شما فحش میدادید من پوست کلفت تر از آن هستم با جفنگیات کودکانه کسی بخواهم صحنه را خالی کنم در عوض من به علت فحشهایتان از شما شاکی میشدم تا قطع دسترسی شوید.کمی به شعارهایی که گفته شده و اعمالی که در سال 85 انجام شد دقت کنید علت ناراحتی امثال من را درک میکنید.

سیمرغ خان درست اینجا منبر نیست اما انگار برای کسانی که قوی تر از ما هستند منبر خوبی است و کسی هم جلودار ایشان نیست و هر مقاله تبلیغاتی و جانبدارانه ای که خواهان باشند به نظر دیگران میرسانند و کسی هم جرات ندارد خرده بگیرد.در واقع گر قرار باشند در شهر دیوانه گیرند هر آنچه هست گیرند....توهین ها کم نیست..مثل این....فارس دیلی ایت دیلی....شاید از نظر شما این شعار حقیقتی غیر قابل انکار باشد نه توهین!!!iroony ‏۲۷ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۰:۴۹ (UTC)[پاسخ]

جناب نیمه محترم ایرونی: به ما چه که فارس ها را سگ نامیده اند؟ فارس ها هم بارها (حتی در سایت های اینترنتی) ترک ها را خر نامیده اند؟ این هایی که این کارها را می کنند بی کارند و دنبال مشغولیت می گردند... من و شما هستیم که نباید به خاطر این گونه افراد بر همدیگر خشم بگیریم... تعداد افراد تجزیه طلبی مثل آن ها در ایران بسیار قلیل است. علاوه بر آن من خودم فکر می کردم در آن کاریکاتور یک سوسک کشیده شده است و یک انسان که سوسک در حکم ترک است و انسان در حکم فارس. بعد آن انسان می گوید که ما باید به دستشویی ادرار نکنیم تا این سوسک ها از تشنگی بمیرند. به جای آن به پای درختان ادرار می کنیم تا علاوه بر آن که سوسک ها بمیرند، درختانمان نیز سبزتر و شاداب تر شوند. ملاحظه فرمودید... این متن پیامی است که مردم آذربایجان فکر می کردند در روزنامه ایران نوشته شده است. خب خودتان هم قبول کنید که مردم هم با این افکار به خیابان ها ریختند. حالا معلوم نیست که چه کسانی این شایعات را درست کرده اند، ولی خب مردمی که این حرف را می شنوند از خود بی خود می شوند.... --Elmju ‏۲۷ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۵۹ (UTC)[پاسخ]
(تعارض ویرایشی) روز خوش. جناب iroony، از آن افرادی که آن فحش‌های قومی که نوشتید بدهند در این‌جا نداریم. بنابر این لزومی ندارد بحث کسانی را که این‌جا نداریم به این‌جا بیاورید. این‌جا فوروم نیست، دانشنامه است. من هم اگر بخواهم عصبانیتم از افرادی بیرون از ویکی که به هندی‌ها فحش داده‌اند را در این‌جا بنویسم فقط وقت ویکی‌پدیا را گرفته‌ام. لطفاً از صحبت‌های وقت‌گیر بیهوده بپرهیزید. آن لوگوی گرگ خاکستری هم همان‌طور که از بحث‌هایش برمی‌آید منظور از آن فقط یک مفهوم اسطوره‌ای است و هیچ اشکالی ندارد، مثل این‌که من الان یک لوگو درست کنم: «این کاربر یک سیمرغ است.» وقتی که خود استفاده‌کنندگان این لوگو دارند می‌گویند که منظور همین است و بس، دیگر حساسیت درست کردن در مورد آن بیهوده است. در کل به نظر من باید به‌کل در ویکی صحبت‌هایی که حتی اندکی از آن بوی تبعیض فکری، مذهبی، قومی و نژادی و جنسیتی می‌آید حذف بشوند و به کاربران مربوطه هشدار داده بشود. جای تبادل نظر در این موارد فوروم‌ها هستند نه این‌جا.--ماني ‏۲۷ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۰۸ (UTC)[پاسخ]
آقای مانی یک نگاهی به صفحه بحث الگو بکنید. به نظرتان نوع پیوند حساسیت برانگیز نیست؟رضا ‏۲۷ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۱۱ (UTC)[پاسخ]
به نظر من که نه. از طریق این پیوند (که به درخواست من جناب میثم برای رفع شبهه آن را قرار دادند) توضیح داده می‌شود که منظور یک موجود افسانه‌ای است و نه چیز دیگر.--ماني ‏۲۷ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۲۸ (UTC)[پاسخ]
پیوند به گرگ یا آسنا؟رضا ‏۲۷ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۳۱ (UTC)[پاسخ]
به آسنا.--ماني ‏۲۷ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۵۴ (UTC)[پاسخ]
پیوند به آسنا را بنده داده‌ام قبلا گرگ بود.رضا ‏۲۷ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۳:۰۴ (UTC)[پاسخ]
الان دوباره نگاه کردم دیدم درست می‌گویید. (این بحث را ببینید). پیوندی که میثم به گرگ دادند برای این بود که معلوم بشود منظور گروه تروریستی گرگ خاکستری نیست. حالا که پیوند به خود گرگ افسانه‌ای آسنا داده شده که چه بهتر.--ماني ‏۲۷ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۳:۲۶ (UTC)[پاسخ]
جناب علم جو محترم....درست است به شما ربط ندارد که چرا به فارسها چنین فحشهایی دادند اما من انتظار نداشتم تو ویکی چنین مطلبی بینم که شعارهایی بدون هیچ منبع موثق آورده شود که فقط موجب تشویش اذهان عمومی میگردد و مطمئنا کسی که به عنوان خواننده از اون مقاله دیدن کند احساس خوبی از دیدن چنین شعارهای نخواهد داشت من رو سخن با ترک زبانها نبود چون خودم را هم جزیی از آنها میدانم با کسی بود که این مقاله رو بوجود آورده بود چون حس میکردم به نوعی موافق آن شعارهاست.در مورد جکهای که فرمودید من در مقابل آن دسته از افراد هم مواضعی سخت دارم.iroony ‏۲۷ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۴:۳۳ (UTC)[پاسخ]
جناب مانی اینجا به نظر شما کسی نیست که آنگونه که من فکر میکنم باشد اما مقاله مذکور غیر از این را نشان میداد.....مطمئن باشید من برای بحث در مورد این خزرولات به اینجا نیامده ام و اگر نگاهی به لیست مشارکتهای من بکنید حتی یک مورد مسئله دینی و مذهبی و سیاسی نمی بینید من به اینجا آمدم چون حس میردم اینجا چنین مسائلی طرح نمیشود و فقط افزایش بار علمی مد نظر است.در مورد لوگو گرگ خاکستری هم سکوت میکنم و فقط به ذکر این نکته که هر گردی گردو نیست اکتفا میکنم.در مورد طرح این مسائل بنده شروع کننده نبودم.iroony ‏۲۷ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۴:۳۳ (UTC)[پاسخ]
آقا رضا چشم امر شما مطاع اما در مورد منبع....بخشی از منبع اطلاعات خودم از زبان خلجی است چطور در این مورد باید ذکر منبع نمود؟؟یه مورد دیگرم اینکه بنده ایروونی هستم نه آیرونی...با تشکر..iroony ‏۲۷ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۴:۳۳ (UTC)[پاسخ]
من اگر در این مورد کسی رو ناراحت کردم یا از حدود ویکی تعدی کردم شرمنده ام بگذارید به حساب تازه واردیم که هنوز یک دو هفته شده به اینجا آمدم....فکر میکنم همه شما هم روزگاری این اشتباهات رو مرتکب شده باشید و بنده را درک میکنید....من ویکی را فقط به خاطر انتخاب کردم که در حیطه علم و تنها علم حرکت کنم و مفید فایده باشم....به هرحال از همه باز هم پوزش میطلبم...iroony ‏۲۷ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۵:۰۵ (UTC)[پاسخ]
همان بهتری جمله‌ای که اینجا کاربرد دارد این است: هر گردی گردو نیست!--کامیار ‏۲۷ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۶:۳۵ (UTC)[پاسخ]
  • آقای ایروونی اینکه بر اساس تجربیات شخصی لینک منبع بدهید معتبر نیست. بهتر است بگردید (مثلا در وب) و منابع معتبر(وبلاگ و از این دست نباشد) پیدا کنید. می توانید برای این منظور از کلمات کلیدی هر بخش استفاده کنید. با آرزوی موفقیت برای شما.رضا ‏۲۷ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۷:۴۱ (UTC)[پاسخ]

من معنی این را نفهمیدم. میثم چه‌چیز را کجا گذاشته است؟! منظور شعارها در مقالهٔ کاریکاتور جنجالی روزنامه ایران است؟ اگر که منظور آن است که من چیز دیگری می‌بینم! (پیوندها از راست به چپ): [۶] [۷] [۸] [۹]. Raamin ب ‏۲۷ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۸:۰۷ (UTC)[پاسخ]

خوب اینکه دقیقا همانی است که من می گویم!! من با استناد به سایت های مرتبط با پان ترکیست ها ( بیتش از ده منبع دادم) نوشتم که پان ترک ها و گرگهای خاکستری از این تظاهرات سوئ استفاده کردند و با استناد به خودشان نوشتم که چنین شعارهایی سر داده اند. بعد از چندین مورد حذف توسط آقای رامین نهایتا ایشان تیتر را عوض کرد ، گرگ های خاکستری را حذف کرد و نوشت که مردم در تظاهرات چنین شعارهایی سر داده اند. اتفاقا من در یکی از بحث ها از ایشان پرسیدم که شما می توانید چنین شعارهایی را در دهان مردم بگزارید؟ آنچه من نوشتم سر دادن این شعارها توسط گرگها بود و برایش هم دهها منبع آوردم. هنوز هم تمام آن شعارها با استناد به منابعی که داده بودم ( الان منابع من از مقاله حذف شده) قابل افزودن است. نرسی ‏۲۸ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۷:۱۲ (UTC)[پاسخ]
جناب نرسی مثل اینکه یادتان رفته خودتان آن شعارها را در مقاله نوشتید! -- میثمψ‏۲۷ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۹:۰۹ (UTC)[پاسخ]
من نوشتم گرگ های خاکستری و وابستگان به ترکیه چنین گفته اند برایش هم از دهها وبسایتشان منبع دادم ،من نگفتم مردم در تظاهرات ها چنین گفتند. شما اول منابع من را پاک کردید، بعد با الفاظی همچون وپ:فله و... به همراه آقای پرهیزی به تمسخر من پرداختید و بعد هم آن شعارها را به مردم منتسب کردید. نرسی ‏۲۸ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۷:۱۲ (UTC)[پاسخ]
منابعی که خود شما استفاده کرده بودید ننوشته بودند که مردم چنین گفتند؟ [۱۰] دقیقاً در کدام منبع معرفی‌شده آمده بود که گرگ‌های خاکستری مردم را تشویق به دادن شعار کردند (و مردم شعار ندادند)؟ Raamin ب ‏۲۸ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۹:۵۴ (UTC)[پاسخ]
از شما با این سابقه مدیریتی و ویرایشی بعید بود چنین سخنی. امیدورام که فقط عصبانیت در برابر من باعث چنین خبطی شده باشد.سایت های پان ترکیست ها فقط می تواند برای انتساب شعارها به خودشان(پان ترکها) منبع باشد، نه برای انتساب این شعارها به مردم ایران.برای انتساب شعار ها به مردم باید منبعی همچون بی بی سی؛ روزانلاین،روزنامه ها ، خبرگزاری های داخلی و خارجی یا منابعی از این دست یافت.همانطور که آن منابع کشته شدن افراد را تایید کرده اند یا مطالبات قومی ترک ها را تایید کرده اند. اما سخنی از این شعارها نیامده. با استناد به منابع حزبی و قومی که نمی توان ویرایش کلی کرد؛می توان؟منابع پان ترک ها می گوید همه ترک های ایران طرفدار تجزیه یا خودمختاری هستند،کوروش راهزن بوده و .... ،موافقید همینها را به مقاله ایران اضافه کنیم؟چرا شما در ویکی فارسی با استناد به کتب شیعه ویرایشات بسیار کمی دارید ؟ خصوصا جاهاییکه به درگیری بین شیعه و سنی میرسد که اصلا قابل استناد در ویکی نیست؟شما می توانید بنویسید که شیعیان چنین می گویند، اما نمی توانید بنویسید که بنا به فلان روایت از فلان امام قضیه مبعث پیامبر صد در صد چنین بوده ، یا ختمیت وحی چنان است یا فلان رویداد تاریخی حتما بدین شکل بوده است.ضمنا آن سایت ها فقط بازتاب دهنده مواضع احزاب خودشان هستند و حتی اعتبار خبری محلی ( نظیر سایت تبریز نیوز، بهار زنجان و ...) هم ندارند. بعضی ها شان حتی بعد از آن تظاهرات به روز هم نشده اند !حتی همانند وبسایت فرقه دموکرات آذربایجان یا حزب دموکرات کردستان هم نیستند که مشخص باشد چه می گویند،مرامنامه شان چیست؟ دبیرکل ایشان کیست؟از کجا اداره می شوند! هیچ بعید نیست که از میت یا کنسولگری ترکیه به روز شوند! نرسی ‏۲۸ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۱۷ (UTC)[پاسخ]
من و میثم آن مطالب را ننوشتیم و از آن منابع که به اعتراف خودتان اعتباری ندارند استفاده نکرده‌ایم؛ این شما بودید. تشویق‌کردن مردم هم ادعاییست که شما در مقاله آورده‌اید، نه منابعتان (تحقیق دست اول)؛ صورت صحیح می‌بایستی باشد «طبق ادعای فلان‌جا و فلان‌جا، تظاهرکنندگان چنین گفتند». در این ویرایش هم (لااقل) من کاملاً منظور را متوجه می‌شوم که مقصود از «مردم» تظاهرکنندگان هستند. تهمت شما به میثم را من یک بی‌ادبی می‌دانم. Raamin ب ‏۲۸ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۳:۳۰ (UTC)[پاسخ]
چرا سفسطه می کنی ؟ من آن منابع را برای توضیح عملکرد خودشان بکار بردم نه مردم.من هم معتقدم که ویرایش میثم که شعارها را از "گرگ های خاکستری" به مردم منتسب کرد باعث این مباحث شد و حتی می تواند بی ادبی تلقی شود.نرسی ‏۲۹ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۳:۱۸ (UTC)[پاسخ]

چرا باید اینطور باشد؟!

درود.در صفحه‌ی ویکی‌پدیا:آشنایی که از صفحه‌ی اصلی ویکی‌پدیای فارسی به آن لینک وجود دارد، [[۱۱]] بود که اصلاً ربطی به آشنایی با ویکی‌پدیا نداشت و کاملاً تبلیغ برای یک شرکت بود. واقعاً چرا باید همچنین اتفاقی بیفتد؟؟ چرا صفحه‌ای به این مهمی به همین راحتی قابل ویرایش است؟ م‌ح‌مـود ‏۲۷ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۱۷ (UTC)[پاسخ]

ویکی‌پدیاست دیگر و تمام خوبی‌اش در همین است که ارتش و پلیس ندارد و تمامی شهروندان در آن نقش نظم‌دهنده را دارند و می‌بینید که از کشورهایی که کرورکرور بودجه‌ی‌شان را صرف ارتش و پلیس و زندان... می‌کنند، منظم‌تر و امن‌تر است. عزیزی ‏۲۸ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۷:۵۶ (UTC)[پاسخ]
اما برای من اصلاً قابل هضم نیست که مقاله‌ای با این اهمّیّت به همین راحتی قابل ویرایش باشد؛ حداقل باید محدودیت‌هایی قایل شوند. البته شما می‌گویید نقش نظم‌دهنده دارند؛ فکر می‌کنید خرابکاری هم جزو نظم‌دهی باشد؟! م‌ح‌مـود ‏۲۸ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۸:۴۰ (UTC)[پاسخ]
خراب کارها بسیار اندک اند اما تمیزکارها بسیار زیاد. این اصل ساده دلیل وجودی ویکی‌پدیاست. حالا در این مورد خاص که دوستان راهنمایی‌های ویژه کرده‌اند. خلاصه هر کاری را باید کرد به‌جز گرفتن امکان و جسارت ویرایش. عزیزی ‏۲۹ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۵:۰۲ (UTC)[پاسخ]
می‌توانیم یک ربات برای این صفحه قرار دهیم که چند ساعت بعد از ویرایش کاربر آن را واگردانی کند. مثل گودال ماسه که قرار بود اینچنین باشد. مهدی.غ ‏۲۸ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۳۸ (UTC)[پاسخ]
قرار بود! هر شب که من آنلاین باشم ساعت ۴:۳۰ به وقت تهران تمیز می شود .برای آشنایی بهتر است نیمه حفاظت شود امیرΣυζήτηση ‏۲۸ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۴۹ (UTC)[پاسخ]

فهرست قهرمانان ملی ایران در وپ انگلیسی

دعوت به همکاری از همه دوستان برای ایجاد مقاله ذیل در وپ انگلیسی/[۱۲]بهنام ‏۲۸ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۷:۳۸ (UTC)[پاسخ]

آخرین میراث

رییس سابق گمرکات در دولت احمدی نژاد که چندی قبل برکنار شد در مراسم معارفه خود گفت که تحت فشار قرار می گرفته تا آمار صادرات و واردات را باب میل مقامات بالاتر تغییر دهد. در مصاحبه دیگر با ایسنا دیروز آب پاکی را روی دست همه ریخته و گفته که همه آمارهای واردات و صادرات در آن دوران دستکاری شده بوده است. لطفا یکی از مدیران مقاله عملکرد دولت محمود احمدی‌نژاد را پس از ماهها از محافظت خارج کند تا بخش های مربوط به افزایش صادرات در دولت وی ویرایش شود و قفل کردن مقاله که آخرین میراث مدیر مرحوم است اصلاح گردد، یا اینکه دست کم یک مدیر زحمت اصلاح آنرا بکشد. نرسی ‏۲۸ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۲:۲۱ (UTC)[پاسخ]

متأسفانه اين مشكل فقط مربوط به اين دولت نميشه. اگر شما كتاب «توسعه و تضاد» آقاي رفع پور را مطالعه بفرماييد فصلي در اين باره نگاشته اند. به نظرم اتكا به آمارها در ايران هميشه بايد با احتياط و با ذكر منابع آماري متعدد باشد تا خواننده بتواند از بين آمارهاي متناقض به چيزهايي پي ببرد.--سید ‏۲۹ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۸:۲۳ (UTC)[پاسخ]
بله کاملا موافقم. اصولا در کشور هایی که نهادها و مطبوعات غیر دولتی وجود ندارند هیچ آماری قابل استناد نیست. اما دولت احمدی نژاد با دستور دادن به مطبوعات برای استفاده از تیتر هایمورد نظر، دستور به عدم نشر برخی اخبار و.... روی همه دولت های جهان سومی را سفید کرده است. در یک مورد جالب و تکاندهنده دیگر ، پس از سخنرانی علی خامنه ای علیه طرفداران رابطه با آمریکا در دوران خاتمی، برخی موسسات نظرسنجی گزارش میدهند که ۷۵٪ از مردم ایران موافق رابطه با آمریکا هستند، رهبر را خوش نمیاید ، عباس عبدی و سایر مدیران موسسه نظر سنجی آینده روانه زندان میشوند و پس از چند سال زندان و شکنجه به اتهام نظر سازی نهایتا تبرئه می شوند! البته امروز هم بدون هیچ مشکلی رهبر مذاکره با آمریکا را تایید می کند!نرسی ‏۲۹ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۸:۴۰ (UTC)[پاسخ]
من نمي دانم چرا شما فكر مي كنيد كه اينها خاص دولت ايشون است. اگر كتابي را كه گفتم بخوانيد متوجه مي شويد كه در ايران تقريبا هميشه در بر همين پاشنه چرخيده. به علاوه صحبت من اصلا سياسي نبود. من گفتم با توجه به مشكل فوق نيز مشكل كم سوادي و ضعف در آمارگيري كه ربطي به موضع سياسي اونها نداره، لازم است آمارها از چندين منبع-دولتي و غيردولتي- نقل شود. مثلا ما در خصوص جمعيت ايران هم كه يك موضوع سياسي نيست مشكل اختلاف آمار داريم و ...--سید ‏۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۱:۴۶ (UTC)[پاسخ]

شیلی

یکی از با تجربه ها به مقاله شیلی نگاهی بیندازد.دچار مشکل شده از بخش اقتصاد به بعد مشکل دارد و با خط قرمز نوشته شده اند و عکسهایش نمایش داده نمیشوند.من تا آنجایی که امکان داشت مقاله را اصلاح کرده ام اما دیگر بقیه اش دست شما را میبوسد...از همکاری گرمتان ممنون...iroony ‏۲۹ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۹:۱۰ (UTC)[پاسخ]

عکس‌ها حذف شده‌اند. مشکل دیگری ندارد. عکس‌ها را از ویکی انگلیسی بردارید و جایگزین کنید. --Wayiran (ب) ‏۲۹ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۲۹ (UTC)[پاسخ]

انتخابات نظارت ویکی‌بدان بر انتخابات

من بحث را از صفحه بحث به آفرید برای اطلاع عموم به اینجا منتقل می‌کنم:

متاسفانه من متوجه نشدم که اين راي گيري تمام شده یا هنوز در جریان است. اگر رای گیری تمام شده لطفا آن را ببندید(رنگی کنید) تا کاربران مثل من به اشتباه رای ندهند و اگر هم تمدید شده یک جایی واضح بنویسید. متشکر.--سید ‏۲۹ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۹:۰۰ (UTC)[پاسخ]

سلام. راستش رأی‌گیری در حالت تعلیق است. یعنی تا اطلاع ثانوی (که احتمالاً به دست خود کاربران خواهد بود) کسی نباید رأی‌ دهد. ولی شاید باز شود و رأی‌گیری تمدید شود. یعنی پرونده‌اش مختومه نیست. فعلاً قضیه این است. به‌آفرید ‏۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۰:۴۸ (UTC)[پاسخ]
راستش من خیلی متوجه رأی گیری که ۲۱ رأی موافق و ۲ رأی مخالف داشته چرا باید در تعلیق باشه، ضمنا لطفا وضعیت رأی گیری را خیلی واضح و روشن روی صفحه بنویسید تا هر کس نگاه کرد در نظر اول متوجه موضوع بشود. در خصوص وضعیت تعلیق هم به سیاست و رهنمود مرتبط اشاره بفرمایید. ضمنا دوست عزیزی که ویرایش مرا واگردانی کرده ای[۱۳] لطفا توضیح کافی را در خلاصه ویرایشت بنویس تا یک کم اطلاعی مثل من گمان نکند شما خرابکارید. --سید ‏۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۱:۵۵ (UTC)[پاسخ]
احتمالاً منظور بهافرید انتخابات هیأت داوری بوده‌است. تعلیق آن یکی رأی‌گیری، که منظور شماست، معنا ندارد (چون پرسش رأی‌گیری کاملاً مشخص بود). Alefbet ‏۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۲:۴۳ (UTC)[پاسخ]
بله فکر می‌کنم سوءتعبیر رخ داده منظور به‌آفرید آن دیگری بود♦ مرد تنها ♦ ب ‏۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۲:۴۸ (UTC)[پاسخ]
بله. از الف پرسش شد من پاسخ پیرامون ب دادم! چنان که الف‌ب گفت. مر این را خود ویکی‌بدان جمع بایند کردن. به‌آفرید ‏۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۲:۵۴ (UTC)[پاسخ]
من بالاخره متوجه نشدم كه آيا اين انتخابات به پايان رسيده و يا تمديد شده است؟ آيا رأيم را دوباره اضافه كنم؟--سید ‏۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۳:۱۷ (UTC)[پاسخ]
ددلاین برای پایان وجود نداشت.گرچه مهمترین دلیل حضور ویکی‌بدان انتخابات اخیر بود که تمام شد♦ مرد تنها ♦ ب ‏۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۳:۱۹ (UTC)[پاسخ]
ظاهرا ميلوش 19 جولاي را به عنوان زمان پايان اعلام كرده بود ولي با توجه به اينكه چيزي درباره خاتمه راي گيري نوشته نشده من فكر كردم كه هنوز راي گيري برقرار است. اگر 19 جولاي را خاتمه كار در نظر بگيريم، اجماع موافق با بيش از 90 درص آرا به دست آمده است و لازم است به ميلوش متذكر شويم.--سید ‏۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۴:۵۹ (UTC)[پاسخ]
برای من چند چیز در این زمینه مبهم است. میلوش گفت که در لیست خصوصی شان در باره ویکی فارسی خیلی زیاد صحبت کرده اند. با توجه به موافقت زیاد کاربران فارسی از پیشنهاد داده شده توسط میلوش بهتر بود که میلوش و دوستانش میگفتند که در لیست خصوصی شان دقیقا راجع به چه صحبت کرده اند. من حداقل از نظرات کاربران هم نتوانستم بفهمم که منظور دقیق میلوش و دوستانش از نظارت بر انتخابات و روند سیاست‌گذاری ها چه بوده است و فکر میکنم هم هیچ کس ندانسته بود. و مسئله دیگر اینکه به نظر من مورد و مشکل خاصی و حادی در بین کاربران در ویکی فارسی بر انتخاب و عزل مدیران و دیوان‌سالاران و بر روند سیاستگذاری در آن یا بین مدیران و کاربران وجود ندارد. این موضوع دقیقا elaborate نشده است. نظر من در رابطه با پیشنهاد میلوش سریعا به خاطر اینکه رای گیری پایان پذیرفته حذف شد و در تاریخچه صفحه موجود است. از مدیران عزیز و کسانی که میدانند میخواهم به سوالات فوق من پاسخ دهند و از مدیران محترم هم میخواهم بگویند که منظور دقیق میلوش و دوستانش از نظارت بر انتخابات و روند سیاست‌گذاری ها چه بوده است. اگر نمیدانند که منظور میلوش و دوستانش از نظارت بر انتخابات و روند سیاست‌گذاری ها چیست، شایسته بود قبل از موافقت راجع به آن اطلاعات کافی و جامع را کسب میکردند.Pastorals2007 ‏۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۷:۴۸ (UTC)[پاسخ]
در خصوص مشکل خاصی و حادی در بین کاربران در ویکی فارسی بر انتخاب و عزل مدیران و دیوان‌سالاران و بر روند سیاستگذاری در آن یا بین مدیران و کاربران به نظرم مشكل نه تنها موجود است بلكه بسيار حاد است و تا كنون چند نوبت به دعوا و صف آرايي انجاميده . حداقل ميلوش و دوستانش مي توانند به عنوان افراد ي كه در انتخابات ذي نفع نيستند در خصوص نتايج انتخاب قضاوت كنند و كسي هم آنها را متهم به جانبداري نخواهد كرد. اما در خصوص اينكه آنها دقيقا چه كمك ديگري مي توانند به ما بكنند و چه پيشنهاداتي دارند يا چه تصميمات مي توانند بگيرند بهتر است از خود آنها سوال كنيم.--سید ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۷:۵۳ (UTC)[پاسخ]

ارتقای ویکی فارسی به رده ۳۷ام

نوشیدن آب گازدار به افتخار ویکی فارسی واجب شد! :-)

قابل توجه همکاران گرامی. تنها ۱۴ مقاله مانده تا رد کردن ویکی تلوگو و ارتقا به رده ۳۷ام! از الان مبارک است... --سندباد ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۶:۳۲ (UTC)[پاسخ]

انشالله بالاتر از اینها ♦ مرد تنها ♦ ب ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۶:۵۰ (UTC)[پاسخ]
آب گازدار !!!! :-) :-)
من البته اسلامی‌اش را باز کردم امیرΣυζήτηση ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۱۵ (UTC)[پاسخ]
فقط مواظب باشید زیاد ننوشید[۱۴] که بر مغز و اعصاب و استخوان و ... اثر منفی می‌گذارد. من ترجیح می‌دهم به جای آب‌گازدار، خدا را سپاس گویم و با نیرویی دوچندان در راه پیشرفت گام بردارم. انشالله صدهزارگی نزدیک است! --Wayiran (ب) ‏۱ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۰۲ (UTC)[پاسخ]
البته الان ۶ مقاله دیگر مانده است. -- میثمψ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۲۶ (UTC)[پاسخ]

«آب گازدار»! ها هاه! funny. پس دوستان لطف کنند و با قیف بنوشند! و هول هم نزنید! به همه میرسد! :))--زرشک ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۴۷ (UTC)[پاسخ]

مبارکه!!اما چرا یک کشور مثل لهستان تعداد مقاله هایش بیشتر از پانصد هزار تا است؟؟؟یا همین ترکیه چه کار میکنند؟؟!؟!iroony ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۵۵ (UTC)[پاسخ]
دوست گرامی، فاکتورهای زیادی هستند که در رشد کمی + کیفی موثر هستند. بدون شک همت برخی از ویکی ها از ما بیشتر بوده، اما با همکاری با یکدیگر، بایستی سعی کنیم تا خودمان را بالاتر بکشیم و بدین گونه، نقش کوچکی در رشد علم همزبانان خودمان داشته باشیم. سندباد ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۲:۰۲ (UTC)[پاسخ]
چرا لهستان و ترکیه را مثال میزنید، درست است که تعداد کسانی که ترک زبانند (50 میلیون نفر) و همینطور انانکه به لهستانی صحبت میکنند (نزدیک 48 میلیون نفر)، تعدادشان کمتر از فارسی زبانان است، اما مثلا ویکی زبان سوئدی با وجودی که فقط 9 تا 10 میلیون نفر به این زبان صحبت میکنند و مینویسند، مقام یازدهم را داراست سیمرغ ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۲:۱۲ (UTC)[پاسخ]
من کلا گفتم بله سوئدی هم وضعش بسیار بهتر است.البته بعضی از زبانها فقط ترجمه صرف میکنند مانند بیشتر مقالات عربی که حتی یک واو کمتر از مقاله انگلیسی ندارند.فکر میکنم سیاست ویکی اگر به ترجمه بود دیگر نیازی به این تشکیلات نداشت از هر زبان ۲۰ مترجم زبده استخدام میکرد ظرف یکسال مقالات تماما همگن میشدند.اینطور نیست؟من فکر میکنم شاید در ویکی های دیگر موسسات علمی همکاری گسترده ای داشته باشند چون بعضی مقالات در ویکی های انگلیسی یا دیگر زبانها از یک فرد عادی بعید است. iroony ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۲:۱۹ (UTC)[پاسخ]
شاید مقالات ویکی عربی صرفاً ترجمه شده باشند، اما از کجا معلوم که ویکیهایی مثل نروژی، سوئدی، هلندی و .. فقط ترجمه باشند؟ جمعیت جوان ما بسیار بسیار بیشتر از انهاست و جمعیت کلی ما نیز چند برابر افزونتر، تا دلتان بخواهد الان دختر و پسر دانشگاهی داریم و دانشگاهای آزاد و سراسری مملو از دانشجو، و اکثرشان هم بر خلاف اروپایی‌ها بیکارند، و وقت کافی برای صرف کردن در اینجا دارند، به نظر من در درجه اول فرهنگ است که اینگونه تفاوتها را میسازد. مجانی کار کردن و یا به فکر ارتقای سطح علمی کشور و یا دانشنامه ها بودن، از چندان اقبالی در بین جوانان این کشور برخوردار نیست. اگر هم کسی به فکر باشد، به احتمال بسیار با شیوه نادرست و خام و نپخته مدیریت و سیستم حاکم بر اینجا دلسرد و منصرف میشود. سیمرغ ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۲:۳۵ (UTC)[پاسخ]
ای بابا. «چرا در ویکیپدیای فارسی به اندازه ویکیپدیای سوئد و هلند و امثالهم ویکی نویس نداریم؟» خب واضح است آقا جان: ایران مملکتی شده که در آن دین و مذهب بالاتر از علم و دانش قرار دارد. (یادش بخیر. بچه که بودیم، توی کلاس تعلیمات دینی بهش میگفتند «علم زدگی»).
این و این و این (و نهایتا این!)، فرهنگ و هویت امروزی ایرانیان شده (البته بهمراه کلی ادعا و شعار). در ایران از سیر تا پیاز هر چیزی را به جنبه دینی و فقه و حدیث مربوطه ارجا میدهند. حتی لزوم بستن کمربند ایمنی اتومبیل را به جنبه شرعی آن ربط میدهند. دیگر چه برسد به سیاستها و غیره. خب عزیز من، دیگر چه انتظاری دارید؟ دین سالاری یعنی دقیقا همین. تازه باید بروید خدا را شکر کنید که همین نیم وجب ویکیپدیای فارسی را کامل سانسور و مهروموم نکرده اند.--زرشک ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۲:۳۸ (UTC)[پاسخ]

سکوت! یه چیزی نوشتم بعد پاک کردم. حقیقت بالاخره همه چیزو نشون خواهد داد. دیر یا زود! --Wayiran (ب) ‏۱ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۰۲ (UTC)[پاسخ]

موافقم..خیلی از دوستان من حتی از وجود ویکی پدیا با خبر هم نیستند چه برسد که همکاری کنند...در مورد سیستم مدیریت...نمیدانم من خیلی وقت نیست به این جا آمدم اما در همین مدت کم هم حس میکنم یک جورایی بسیاری از کاربران در اینجا به خون هم تشنه هستند نمیدانم قبلا چه اتفاقی در اینجا افتاده اما خیلی ها را دیدم که چند صباحی در اینجا نوشته اند و اتفاقا بسیار با سواد بوده اند یعینی حتی من استاد دانشگاه دیدم در اینجا نوشته اما دیگر حاضر نیست به اینجا برگردد و بنویسد...نمیدانم علت چیست...خود من یک حرف نسنجیده در مورد کاریکاتور روزنامه ایران زدم و عذر خواهی هم کردم اما با کمال تعجب دیدم که انگار خیلی ها منتظر بودند تا بهانه ای بیابد تا حق ناگرفته گذشته را باز ستانند......به هر حال یکی از عللی که من به ویکی آمدم استفاده خیلی زیادی بود که قبلا از این دانش نامه میکردم و یک جورایی وظیفه خودم دیدم....در بین خیلی از افراد هم دیدم به ویکی به عنوان تنها مرجع و موثق ترین مرجع نگریسته شده.iroony ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۲:۴۷ (UTC)[پاسخ]
والا جناب زرشک، هدف این بحث این نبود که چرا سوئد و امثالهم از ایران پیشرفته ترند، این که جوابش مسلم است، موضوع این بود که با وجود این تفاوت فاحش در جمعیت چرا انها در ویکی بالاترند، مسلماً کسی که دائم شکایت میکند از اینکه چرا به خاطر بد حجابی کتک خورده، یا چرا در جمکران فلان میکنند، میتواند فکر خود را به جای معطوف کردن به انها و سایر مشکلات و انها را بهانه قرار دادن برای عقب ماندگی و خود را تبرئه کردن، راه و هدف بهتری انتخاب کند. هرچه باشد این دولت و این مشکلات همه برخاسته از خود این ملت است و عدم تغییر شرایط مربوط به کم کاری خودمان میشود، چقدر وقت آزاد وجود دارد و جوانان انرا صرف چرندگویی، تماشای فوتبال و سریال آبکی و به خیال خود انتقاد از شرایط دنیا و مشکلات را به گردن دشمنان خیالی انداختن و دم زدن از مذهب و میهن پرستی آرمان گرایانه خیالی میکنند. سیمرغ ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۲:۵۳ (UTC)[پاسخ]
متاسفانه در این جامعه، فلسفه بافی و نظزیه پردازی و خیال پردازی بسیار بیشتر مرسوم است تا عمل. سیمرغ ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۳:۰۱ (UTC)[پاسخ]
با سیمرغ موافقم...از ماست که بر ماست...البته جناب سیمرغ نقش دولت را در ترویج دادن و تبلیغ بسیاری از خرافات و موهونات و فرو بردن ملت در غم نان و خرج و زدودن بسیاری از آثار تمدن از کشور و بردن کشور به سمت تعارض با جامعه بین الملل و در انزوا قرار دادن کشور را نادیده نگیرید...هر کدام از این موارد میتواند به تنهایی موجبات عقب ماندگی فرهنگی و علمی یک جامعه را فراهم کند...به هر حال ایران ایران است و سوئد سوئد....ویکی فارسی هم ایرانی است و ویکی سوئدی مختص کشور سوئد مطمئنا باید ویکی فارسی با شرایط کشور ایران هم آهنگ باشد شما این طور فکر نمیکنید؟iroony ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۳:۰۳ (UTC)[پاسخ]

من هم ارتقا را تبريک ميگم :-) ما بايد بهتر از اين عمل کنيم. --دوستدار ويکيپديا ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۳:۰۸ (UTC)[پاسخ]

اینا همش به هم ربط داره. دلیلی هست که بین هر جامعه و وضعیت آزادی و پیشرفتگی آن از یک طرف، و پیشرفتگی ویکیپدیای آن زبان و جامعه از طرف دیگر، کورلاسیون های مستقیمی دیده میشود. جوانی که آزادی انتخاب داشته باشه و از وضعیت اجتماعی پایداری در زندگی خود بهره ببرد، بیشتر رغبت میکند طرف چیزهایی مثل ویکیپدیا و علم و دانش بیاید تا طرف دختربازی و ولگردی و بیکاری و غیره. اینا همش به هم ربط داره.--زرشک ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۳:۰۹ (UTC)[پاسخ]
دوست من، درست است نقش حکومت و وضعیت آزادی را نمیتوان نادیده گرفت، اما چه کسی قرار است این حکومت را تغییر دهد و چه کسی به آن میدان داده و انرا بر خود حاکم کرده است، غیر از خودمان؟ چرا به جای همفکری و اتحاد (البته اتحاد سالم نه غیر عقلانی و متعصبانه و کورکورانه) باید توی سر هم بزنیم تا شخصی بتواند برما حکومت کند، یک نمونه اش همین اوضاع ویکی خودمان بود که آخر میلوش به این نتیجه رسید که کاربران اینجا آنقدر فلسفه بافی میکنند و ساز مخالف میزنند که از درک یک حقیقت ساده و از رسیدن به یک همدلی و اجماع عاجزند، من کاربر خاصی منظورم نیست، همه و از جمله خودم را میگویم. سیمرغ ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۳:۱۲ (UTC)[پاسخ]
در تائید صحبت های زرشک، وقتی دولتی کاری با جوانان می کند که فکر روزمره آنها را به سوی خرافات، اعتیاد، پائین تنه و ... می کشاند، چه انتظاری است؟ آمریکا از الان برنامه ریزی کرده که تا ۱۰ سال دیگر فضانوردانش را بر روی خاک مریخ بفرستد (۳۰ سال پیش هم فضانوردانش را به کره ماه فرستاده بود)، از اینور دولت ما کتاب چاپ می کند که بر اساس روایات، زنی که به خودش در بیرون از خانه عطر بزند، زناکار است! فرق بین پیشرفت و پسرفت یک ملت در این موارد است ... --سندباد ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۳:۲۶ (UTC)[پاسخ]
حکومت را نه مردم به تنهایی بلکه تفکرات مردم تغییر میدهند اما متاسفانه جمعیت ایران از لحاظ کمیت بله بیشتر از خیلی کشورهاست اما از لحاظ کیفیت شاید نصف جمعیت آن کشورهای مذکور هم نشود...در طی این ۳۰ سال تفکر مردم عامی عقب نگه داشته شده و بعضا با تفکر قدرت حاکم همسو شده...ما در جایی علل پیشرفت سوئیس و عقب ماندگی کشور دوست و همسایه افغانستان را بررسی میکردیم.....در بسیاری از شرایط این دو کشور به یکدیگر شبیه هستند چه از این لحاظ که به دریا آزاد راه ندارند چه از این لحاظ که هر دو کشوری کوهستانی هستند و تازه در بسیاری از شرایط افغانستان در موضع بهتری بود...اما در نهایت توانستیم تنها یک عامل برای تمایز پیشرفت این دو کشور بیابیم....میزان سواد در افغانستان ۱۵٪ در سوئیس ۹۹٪...به قول یکی از استادیمان در دانشگاه که میگفت مطمئن باشید اگر دول ایران و ژاپن را با یکدیگر عوض کنند که یکی دولتی با کیفیت و قانونمند و دیگری معلوم الحال هر دو ظرف یک هفته در کشور جدید سرنگون میشوند...بله ما هستیم که میگذاریم بر ما حکومت کنند....اما تمامش این نیست..iroony ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۳:۳۲ (UTC)[پاسخ]
در پاسخ به دوستم سندباد: یعنی مغز جوانان در اختیار خودشان نیست و با یک تبلیغ سو دولت به همین راحتی به این چیزها که گفتید کشانده میشود؟ چرا جوان خودش نباید انرژی بگذارد و تفکر کند به جای اینهمه چیز خوب که در دنیا هست برود سراغ بدترینش بعد هم خود را توجیه کند و بگوید که امکانات نبود و حکومت با من اینکار را کرد. من نمیگویم که باید نقش حکومت را نادیده گرفت، بله این حکومت هرجا ذهن روشنی بوده یا هرجا روشنگری شده و علیه آن بوده به نحوی نابود کرده است، مگر حکومت پیشین اینطور نبود، تازه در این حکومت روزنامه ها چه ننوشتند و چه نکردند، اکنون اکثر جوانان به اینترنت دسترسی دارند. در حکومت قبلی برادر با برادر نمیتوانست علیه رژیم حرفی بزند و تا این حد جو سانسور و وحشت حکفرما بود، با اینحال همان جوانان آن نسل با وجوود آن جو سخت و دشوار آن حکومت را به زیر کشیدند، گرچه نتیجه ان انقلاب را یک نیروی دیگر ربود و از ان نسل روشنگر چیزی باقی نگذارد و حتی به زندانی توبه کرده اش هم رحم نکرد. اما همین حکومت بسیار تغییر کرده و از درون به دو بخش تقسیم شده است. این ماحصل پیشرفت و کار خودمان بوده و میتوانیم انرا ادامه دهیم. سیمرغ ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۳:۴۲ (UTC)[پاسخ]
مغز جوانان متعلق به خودشان است اما وقتی شرایط فراهم نباشد بسیار از استعدادها هرز میروند...من با کلمه فرار مغزها کاملا مخالفم چون آن مغزی که ما از آن سخن میگوییم اگر در ایران میماند هوشش در راه جعل و کلک و دور زدن قانون استفاده میشد...به نظر بنده دولت وظیفه سنگینی در فراهم آوردن شرایط برای پیشرفت مردمش دارد...وظیفه دولت به قول آقای فریدمن این است که برای مردمش رفاه فراهم کند و مقدمات پیشرفت آنان را فراهم کند و مواظب باشد که امکانات برای پیشرفت برای همه فراهم باشد...همین مردم ایران وقتی در جامعه ای مثل آمریکا قرار میگیرند به کلی دگرگون میشوند و از همین آدمهای دزد و کلاه بردار متخصص و دانشمند بیرون می آید..من تمام تقصیر را بر گردن دولت نمیگذارم اما بخش اعظمی از وضعیت فعلی ایران حاصل بی خردی مسولین این نظام در طول ۳۰ سال حکومتشان است....موضوع نقد حکومت پهلوی نیست...که بگوییم آن حکومت چه بود و چه کرد چون آن وقت به این حرف میگویند نقد مرده بجای درمان زنده.....حکومت پهلوی در دوره زمانی دیگر که بسیار متفاوت با این زمان بود حکومت میکرد...در دوره چپ کمونیست و راست سرمایه داری در دورانی که به قول پدرم قلاب میگرفتیم تا چند ثانیه از دیوار همسایه تلوزیونشان را نگاه کنیم میدانید مادر بزرگ بنده چه میگفت؟؟میگفت این روزها بچه ها شده اند کوره خانه نشین بغداد خبر...اصلا تکنولوژی این دوره شرایطی متفاوت با آن دوره را رغم زده که این دو دوره را غیر قابل مقایسه با هم نموده..iroony ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۳:۵۶ (UTC)[پاسخ]
من مثالی برایتان میزنم، همین تکنولوژی روز دنیا که گفتید نه فقط در ایران، بلکه در هر کشور دیگری شبیه ان هم باید تاثیر بگذارد، اما اینطور نیست، مثلا در دورانی که جمهوری اسلامی بر ایران حکومت میکرده و در دهه هفتاد و هشتاد شمسی کم کم این تغییرات اتفاق میافتند، اینترنت، ماهواره، بالا رفتن میزان دانشجویان، افزون شدن بسیار تعداد باسوادان و دانشجویان دختر نسبت به قبل، رشد روزنامه ها و ...، اما در افغانستان هم که یک حکومت بنیادگرا بر ان حاکم بود هیچکدام از این پیشرفتها اتفاق نیافتاد، در عربستان هم که مثل ایران یک حکومت بنیادگرای مذهبی حاکم بود، هیچکدام از این به روز شدنها و پیشرفتها هنوز هم رخ نداده، این کشور با اینکه برخلاف ایران هیچ ضدیتی با دنیای غرب برایش پیش نیامده و همیشه آمریکا را به عنوان متحد درکنار خود داشته و از پول سرشار نفتش بهره برده هنوز هم در ان دموکراسی به شکلی که در ایران بود نیست و انتخاباتی برگزار نمیشود، زنان از حقوق اولیه محرومند و همینطور خیلی کشورهای مذهبی دیگر، فقط ایران تحت تاثیر این تکنولوژی روز به پیشرفتهایی دست پیدا کرده و انهم میزان درک و فهم خودمان بوده که ان شاخه از بنیادگرایی در حکومت را وادار کرده تا با ما راه بیاید و سخت نگیرد، خود این حکومت برخلاف سایر حکومتهای مذهبی دنیا معتقد به سختگیری در ان حد نیست و از درون ان نیروی دیگری بیرون زده که خود یکی از موجبات اصلی این پیشرفت دموکراسی و آزادی شده وگرنه شاید وضعیت ما با زمان شاه چندان تفاوتی نداشت. سیمرغ ‏۱ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۰:۱۱ (UTC)[پاسخ]
شما چهار وضعیت را مقایسه نمودید...وضعیت زمان شاه...عربستان ...افغانستان و جمهوری اسلامی......اینها در یک شرایط مساوی نیستند از هیچ لحاظ نه دوارن شاه(سی سال پیش)با الان قابل مقایسه است...نه تاریخ و گذشته عربستان قابل قیاس با جامعه ایرانی و نه طالبان و حکومت افغانستان و جامعه افغانی با جامعه ایرانی میشود مقایسه نمود...عربستان کشوری است که مهمترین امکنه مذهبی مسلمین در آنجا قرار دارد و این خود باعث میشود از خیلی لحاظ تحت نظر مسلمانان باشند و باید خودشان را در جلوی چشم مسلمانان بسیار معتقد و پایبند موازین اسلامی نشان دهند تا در نظر مسلمین امانت دار خوبی برای کعبه باشند...از لحاظ حق و حقوق زنان نیز عربستان میراث داره جامعه ای است که دختران را زنده به گور میکردند اما ایران جامعه ایست میراث داره امثال آرتمیس در عربستان دختر زنده به گور میکردند در ایران الهه زن میساختند پس عقبه اشان هم نباید مثل هم باشد....افغانستان هم در دوران معاصر جبه نبرد سرمایه داری و مذهب با کومونیسم شوروی شد و رشد مذهب به طور افراطی در آن دیار امری بود که برای مبارزه با شوروی کومونیستی از طرف آمریکا و متحدانش لازم بود و این جنگها افغانستان را از پای انداخت....پس میبینیم افغانستان و عربستان هیچ سنخیتی نه در تاریخ نه در سایر عوامل با ایران ندارند و اگر بخواهیم کشوری را برای قیاس با ایران بیاوریم به نظرم ترکیه یکی از بهترین نمونه هاست که اکنون شاهد رشد و بالندگی اقتصادش میباشیم....اگر شاه مانده بود(نظر شخصی)وضعیت به مراتب بهتر از این وضعیت موجود میبود...نمیخواهم از شاه مدینه ای فاضله افلاطونی بسازم اما خود در تعارض نبودن با منافع بین الملل آثار مثبتی در رشد یک کشور دارد....به نظر من مردم فقیر و گرسنه را نباید ازشان انتظار شق القمر داشت....دولت وظیفه اش را در مقابل آحاد مردم اصلا خوب انجام نداده و به نظر بنده مسئول بیش از ۹۰٪ نابسامانی هایی است که اکنون در سطوح مختلف جامعه بوجود آمده آن هم با این درآمد افسانه ای نفت و غیره جای بحث بسیار است اما در حوصله اینجا نیست...iroony ‏۱ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۰:۳۶ (UTC)[پاسخ]
البته این که گفتید: افغانستان به هیچ وجه قابل مقایسه با ایران نیست، به نظرم درست نمیباشد، ایران قبل از مشروطیت و همچنین قبل از یک سری انجام اصلاحات توسط رضا شاه، تفاوت چندانی با افغانستان نداشته است، خیلی ها میگویند که تا قبل از کشف حجاب و یک سری غربی سازی که در ایران زمان رضا شاه انجام شد، ایران یک جامعه شیعه عقب مانده و در یک حقیقت یک چیزی مثل افغانستان در ان زمان بوده است، بر خلاف ان گذشته دوری که ما درخشان مینامیم، من سه جامعه با حکومت مذهبی را در یک زمان مقایسه کردم اما شما ناگهان وضعیت کنونی را با بیش از هزار سال پیش مقایسه کردید و به همین راحتی گفتید که عربستان چون 1400 سال پیش دختران را زنده به گور میکردند پس اینها هم در حقیقت وارث همانها هستند و به همین خاطر اینگونه اند، چنین چیزی حداقل در هیچ محفل آکادمیک و علمی پذیرفته نیست، اجداد سوئدی ها وایکینگ بودند و انسانهای بسیار یاغی و متمرد و یا ساکنان اروپای غربی زمانی بربر و وحشی بودند و همیشه برای امپراطوری روم دردسرهای زیادی درست میکردند، حالا تفاوت اروپای غربی امروز (میراث داران اروپای قدیم) را بسنجید با ان دوره، گفتید که علت پیشرفت ایران تاریخ بسیار دورش بوده و اله زن میساخته است، چنین چیزی تاثیر بسیار کمی بر روند پیشرفت ایران در قرن بیستم داشته است و یک فاصله چند هزار ساله وجود دارد و در این بین چه اتفاقات گوناگونی که در این سرزمین نیافتاده است، جالب است که بدانید همین اتفاقات گوناگون برای عربستان هم افتاده است و اتفاقاً انها بودند که الهه زن داشتند و نه ما، در طول تاریخ سلاطین زن بر شبه جزیره عربستان و اتیوپی حکومت میکردند و صحت انرا تاریخ دانان قبول دارند، بسیار قبل از اینکه مردم عربستان ان وضعیت بدوی زمان جاهلیت را داشته باشند، تمدن باشکوهی داشتند و بسیاری از سامی هایی که در ان منطقه زندگی میکردند به سمت بین النهرین رفتند، چرا اعراب امروز را میراث دار آنان ندانیم ، مثل این میماند که قسمتی از تاریخ را کلا قلم بگیریم. به هرحال دوست عزیز ربط دادن اوضاع و شرایط فعلی به وضعیت هزاران سال قبل، به این راحتیها نیست. دیگر اینکه شما ترکیه را مثال زدید، اما ترکیه یک حکومت مذهبی بر ان حکفرما نبوده و به خاطر روابط خوبش با غرب پیشرفت کرده، هر چند این پیشرفت، ان پیشرفت چند صد ساله و درخشان اروپا نیست و آبکی است. (یعنی ظاهر پیشرفت کرده نه باطن). شاید شما فکر کنید که من دارم حکومت ایران را توجیح میکنم، نه اصلا اینطور نیست، من میگویم به جای یک جا نشستن و منتظر این ماندن که کشوری مثل آمریکا بیاید و این دولت را بردارد، باید خود در تغییر ان بکوشیم، من هم مثل شما معتقدم که الان کشورهایی که با سیاستهای ایدئولوژیکی و اقتصاد جهانی غرب خود را همراه میکنند، امروزه مسیر پیشرفت را میپیمایند. اما فرض کنیم که غرب نخواهد این حکومت را از میان بردارد، انگاه چه میشود؟ باید بازهم سالها منتظر بمانیم و زورگویی این حکومت را شاهد باشیم. سیمرغ ‏۱ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۱:۰۴ (UTC)[پاسخ]
در تفاوت میان ایران و افغانستان ، مشروطه(از جمله نقش زنان در آن) و دهها قیام انقلابی و میهنی نظیر جنبش جنگل گواه است. اینطور هم نبوده که ما قبل از رضا شاه همپای افغانستان بوده باشیم. نرسی ‏۱ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۳:۰۷ (UTC)[پاسخ]
من یک سوال در ادامه فرمایشات سیمرغ داشتم و آن اینکه دوستان اگر یک موقعی یک عده کاربر محترم و عزیز خودشان قادر به حل مشکلات و درگیری های خودشان نباشند و نتوانند به نتیجه برسند. چگونه یک عده دیگری از خارج به عنوان میانجی یا ناجی حق یا تصمیم گیر یا هرچه که شما بگوئید میتوانند اختلاف را میان بردارند و یکرنگی و unity در میان آنها بوجود بیاورند؟ آنهم به آن شکل که میلوش میگفت انگلیسی بنویسید که من فارسی بلد نیستم و از یک طرف هم میگفت که ساعت ها زیر نظر گرفته ایم و به صورت خصوصی بحث کرده ایم. خب اینجا این سوال را نمی کنند که شما چطور ساعت ها کار میکنید و بحث میکنید و فارسی بلدید اما ما چرا انگلیسی باید بنویسیم؟Pastorals2007 ‏۱ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۵:۳۴ (UTC)[پاسخ]

در این که ما نباید به دنبال یک چوب سحر آمیز باشیم تا بیاید و با یک حرکت همه چیز را درست کند حق با شماست همانطور که در قرآن فرموده که تغییری در قومی ندادیم بجز آنکه آن قوم در خود تغییری داد.مطمئنا کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من و راه حل برون رفت از این شرایط کلیدش تنها و تنها در دست خود مردم میباشد و نباید کسی به این امید بنشیند تا نظامی های آمریکا برایش پیشرفت و آزادی سوغات بیاورند به قول یکی از آقایون حزب ملی-مذهبی که احتمالا آقای عزت الله صحابی باشند (اگر اشتباه نکنم) که میگفتند در کوله پشتی هیچ سربازی دموکراسی و آزادی نیست.اما بحث ما بر سر تاثیرات عمیقی است که یک حکومت بر روح و جان یک ملت میتواند بگذارد. در مورد عربستان و اجداد وایکینگ اهالی اسکاندیناوی ....به گفته خودتان اهالی عرب قبل از اسلام به جاهای دیگر مهاجرت کردند و وایکینگها هم فقط در برهه ای از زمان وجود داشتند و سالیان سال است که اروپائیان راه پیشرفت را فهمیدند این پیشرفت امروز اروپائیان حاصل تفکرات ۱۰۰ یا ۲۰۰ سال پیششان نیست همان زمانی که ایشان فهمیدند کلیسا باید فقط مال یکشنبه باشد و خلاص قدم در این راه گذاشتند البته که عواملی مثل هوش و عوامل ژنتیکی هم در این وادی بی تاثیر نیستند که به قولی آنها ۷ شهر عشق را پیمودند و ما سالیان دراز اندر خم کوچه مذهب دست پا میزنیم و عذر بدتر از گناه میاوریم...iroony ‏۱ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۸:۱۴ (UTC)[پاسخ]

اولاً در کشورهایی مانند ترکیه و عربستان هم آنقدر آزادی وجود ندارد که فرق ملموسی با ایران داشته‌باشد و بگوییم که علت پیشرفت آنها داشتن دمکراسی بیشتر می‌باشد. حرف جای دیگری است! من با سیمرغ موافقم. شاید عده‌ای دوست داشته‌باشند مغز این ملت را در اختیار بگیرند و با پرکردن آن از چرندیات موجبات عقب‌مانده‌گی آن را فراهم آورند، پس ما هم باید بگوییم بفرمایید و انجام دهید! واقعاً دلایلی دولتی و حکومتی که دوستان می‌آورند توجیهی بسیار ساده بیش نیست و راحت‌ترین راه برای نپذیرفتن نقش مردم در سرنوشتشان همین است. مانند کسی که در کنکور قبول نمی‌شود و سپس زمین و زمان و پدر و مادر و وضعیت بد مالی و آشفته‌گی خانواده‌گی را مطرح می‌کند که اگر درست بنگرد در شرایطی مشابه و بلکه بدتر کسانی بوده‌اند که جزء ۱۰ نفر اول بوده‌اند. هر وقت ما یادگرفتیم که اشتباهات خود را بپذیریم و به گردن این و آن نیاندازیم و سعی در رفع آنها کنیم آنجا نقطهٔ عطف شروع پیشرفت مملکت و ویکی می‌باشد. نمی‌دانم دوستان آیا واقعاً از این همه توجیه خسته نشده‌اند؟ یعنی این ملت قرن ۲۱می آنقدر عقب‌مانده هستند که نمی‌توانند برای خودشان تصمیم بگیرند و آقا بالاسر می‌خواهند؟ مثلاً ما قبل از انقلاب خیلی پیشرفته بودیم؟ این شرایطی را هم که می‌بینید همینی می‌باشد که مردم ما می‌خواهند و خواسته‌اند. عجب حافظه‌ای ما ملت داریم که ۳۰ سال پیش را چقدر زود فراموش کرده‌ایم! که‌ها بودند که با قدرت وارد صحنه شدند و تاریخ را رقم زدند؟ مثل اینکه ما فکر کرده‌ایم که تغییر حکومت کشک می‌باشد و یا مملکت بازیچهٔ ما است که هر دقیقه که نظرمان عوض شد پرچمی را پایین بکشیم و پرچم دیگری را علم کنیم! نه خیر دوستان! کوچه را اشتباه پیچیده‌ایم! راه پیشرفت و ترقی یک ملت شعار قشنگ‌دادن و هر لحظه تغییر حکومت نمی‌باشد. ملت زمانی پیشرفت می‌کند که تک‌تک افرادش اراده کنند و بخواهند و آنگاه هیچ حکومتی جلودار آن نخواهدبود. تا مظلومی نباشد ظالمی بوجود نمی‌آید و بی‌سوادی پایهٔ جهل است و جهل سرآغاز پذیرش ظلم! رکورد پایین کتاب‌خوانی را دولت مقصرش نیست! شاید بخواهد ولی این دلیل نمی‌شود! هر کس بخواهد می‌تواند در تهران با صرف ۲ ساعت وقت هر چه را که بخواهد بیاید و یا نه از اینترنت بگیرد. من ساعت‌ها در روز صرف خواندن ویکی‌های دیگر، اخبار و یادگیری زبان می‌کنیم، حکومت الان یقهٔ من را گرفته که چرا مطالعه می‌کنی؟چرا یاد می‌گیری؟ چرا کلاس زبان می‌روی؟ چرا ماهواره می‌بینی؟ چرا دانشگاه می‌ری؟ بهانه‌های بچه‌گانه یعنی همین! من هم ۲۷ سال در این مملکت زندگی‌کرده‌ام و درس خوانده‌ام و ... تا به حال احدی به من نگفته که چرا مطالعه می‌کنی و یا چرا این را می‌آموزی و یا چرا دنبال فراگیری کامپیوتر هستی! آموزش زبان در ایران بسیار بسیار ارزان‌تر از کشورهای دیگر می‌باشد و تقریباً نزدیک به مجانی می‌باشد. کتاب‌های کامپیوتر ۲۰۰ دلاری را می‌توانی به قیمت یک دهم تهیه کنی، الان هم به وفور انواع و اقسام دانشگاه‌ها وجود دارند و از مجانی به گران هر کدام بخواهی را می‌توانی بروی! همه چیز برای پیشرفت محیا می‌باشد به جای فکر به اینکه اگر من الان با شلوارک بروم تو خیابان خفتم می‌کنند و یا چرا اگر تا دسته مشروب خورده‌ام پلیس من را می‌گیرید و یا چرا نمی‌توانم با دوست دخترم بروم کنار ساحل و غیره باید به فکر بالا بردن سطح آگاهی خود باشیم. (البته این‌ها مهم‌اند ولی نه در رابطه با پیشرفت علمی) ما هنوز از آن مرحله که اروپا ۱۰۰ سال پیش گذرکرده‌است نگذشته‌ایم و نمی‌توانیم توقع یک جامعهٔ آزاد و دمکرات را داشته باشیم. رسیدن به این چیزها هزینه و وقت و علم می‌طلبد! در زمانیکه (رنسانس) میانگین زندگی افراد در اروپا ۲۵ سال بود و روز کار می‌کردند که فقط شب بتوانند بخوابند ما در حال خوردن آب یخ و چپاول ثروت‌های خدادای بودیم. در زمانی که همه دنبال امیرکبیران بودند ما آنها را می‌کشتیم. همه می‌دانند که در زمان جنگ‌های جهانی مردم اروپا چگونه زندگی می‌کرده‌اند و الان هم با سفری به آن کشورها نشانه‌هایش را خواهیدیافت. در حالیکه ما در زمان جنگ خودمان اصلاً آنگونه نبودیم و همه چیزمان سرجایش بود. به قول آقایان قیمت کبریت در طول دوران جنگ ثابت بود. ما هیچوقت حاضر نبودیم راحتی خود را فداکنیم. تاریخ را بخوانید! در زمان حملهٔ اسکندر ببینید که چه سپاه ساده و بدون خدم و حشمی داشت و واقعاً در حالت جنگی زندگی می‌کردند در حالیکه سپاه داریوش سوم نیمی از آن حرمسرای شاه، سرسرای شاه، آشپزانش، نوکرانش و حتی افراد رده بالا همه‌گی با زنان و خادمان و ... به میدان جنگ رفته‌بودند و نیمی از روز علم‌کردن چادر شاه به طول می‌انجامید. نیمی از سپاه در حال خدمت‌رسانی به نیمی دیگر بود، یعنی بر خلاف کوروش، داریوش سوم حتی در میدان جنگ هم حاضرنشد از لذت‌هایش دست بردارد ودر نقطهٔ مقابل توصیف سپاه اسکندر خواندنی می‌باشد. هیچ پیشرفت و پیروزی مجانی و بدون خون جگر بدست نمی‌آید همه‌اش صبر و طاقت و مرارت و پشتکار می‌طلبد و با راحت‌طلبی و محکوم‌کردن این و آن و شعاردادن و فقط توقع داشتن بدون هیچ زحمت کاری از پیش نمی‌رود و این تفکر که تا این حکومت عوض نشود ما همینیم مانند سمی برای ملت می‌باشد که اتفاقاً هدف دشمنان هم هست که هی ما را عقب نگه‌دارند تا هیچ حرکتی نکنیم و به موازات خواستهٔ آنها گام برداریم. به جای اینکه دانشجویان بروند دنبال علم و دانش و ویکی دنبال عوض‌کردن حکومت هستند. آنوقت دوستان می‌گویند که چرا ویکی‌نویس کم داریم! اول چاه را بکنیم و سپس منار را بدزدیم. اگر در اینجا حکومت هم نقشی بازدارنده داشته‌باشد فقط ۲۰٪ بیشتر نمی‌باشد و تازه بر فرض حکومت در ایران مانع است! دوستان روشنفکر ما در آمریکا، کانادا، استرالیا و اروپا کجایند؟ مگر ما کم دانشجو و فارغ‌التحصیل در خارج داریم؟ از همین دوستان خارج‌رفته و دانشجو بپرسید!آمارش هم که با تیتر فرار مغزها هر ساله منتشر می‌شود! کجایند؟ آنجا هم حکومت و نبود دمکراسی خفتشان را چسبیده‌است؟! یا اینترنت ندارند و یا اگر دارند فیلتر است؟! ببینید که با چه بهانه‌هایی اشتباهات خود را توجیه می‌کنیم! ببخشید طولانی شد! نمی‌خواستم این همه بنویسیم ولی خودش جوشید!--کامیار ‏۱ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۱۸ (UTC)[پاسخ]
خب فایده‌اش چیه؟ نشد من برای یه نفر از ویکی‌پدیا بگم و هنوز چند لحظه نگذشته اینو نشنوم.

آیا ما جامعه فایده‌گرایی داریم؟ نه. فایده‌گرایی رو همیشه با جمله «بیشترین منفعت برای بیشترین افراد» تعریف می‌کنن.ما منفعت شخصی و عمومی رو کاملا از هم جدا می‌کنیم. دنبال اولی رفتن رو تحسین می‌کنیم ولی دنبال دومی بودن رو در بهترین حالت سادگی و ..خلی میدونیم.

جواب: ویکی پدیا هیچ فایده‌ای نداره چون منفعت شخصی نداره ولی یک فایده‌گرا اون رو ستایش می‌کنه چون منفعتی پایدار برای بیشترین افراد رو به همراه داره.
فهم این که ویکی‌ نویس بودن یکی از مفیدترین کارهای دنیاس چون برای همه دنیا (که من هم جزئی از اونم) سودمنده در فرهنگی که ما باهاش بزرگ شدیم نزدیک به غیر ممکنه.
در فرهنگ ما دزدی به شدت تقبیح می‌شه چون به منافع اشخاص ضربه می‌زنه ولی اختلاس چی؟ احتکار چی؟ ربا چی؟ برداشت از اموال عمومی چی؟ نه اینها دزدی نیستند. چون به منفعت یک شخص ضربه نمی‌زنند. فرهنگ ما از تشخیص منافع فرد به عنوان بخشی از یک جمع عاجزه. پس ویکی پدیا رو نمی‌تونه درک کنه.
حالا فکر می‌کنین من معتقدم ویکی‌پدیا منفعت شخصی نداره؟ شما اگر یک روز پنج ساعت بدوید تا پنج روز نای راه رفتن ندارید ولی اگر پنج سال روزی پنج ساعت بدوید قهرمان دو میشین. بسته به استعدادتون ممکنه قهرمان المپیک بشین، یه دونده جهانی یا قهرمان ایران. ولی حتما دونده حرفه‌ای میشین. فایده ویکی پدیا هم در طول زمان مشخص میشه. از سندباد بپرسین همون کاوه آهنگره؟ از مانی بپرسین همون آدمیه که وقتی ویکی پدیای فارسی 283 تا مقاله داشت واردش شد؟ من میبینم که دانش و فهم و شعورشون صد برابر اون موقعه.
منفعت ویکی پدیا مثل ضرر آب گازدار و دواجاته. یه لیوان و چند گرمش کلی هم منفعت داره ولی بعد از چند سال به همه وجود انسان آسیب میزنه.

همه‌تون موفق باشین.--همان ‏۱ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۱۷ (UTC)[پاسخ]

و اما اگر دنبال دلایل واقعی عدم پیشرفت ویکی‌فارسی مانند سایر ویکی‌ها هستید این‌ها به نظر من می‌رسد:
  1. دشواری نسبی در دسترسی به اینترنت در داخل کشور
  2. در صورت داشتن دسترسی به اینترنت، پایین‌بودن سرعت آن! برای کار با ویکی نیاز به فراغت کامل می‌باشد و نباید نگران لودشدن صفحه و اشغال تلفن بود. و ADSL در کشور ما عمرش به یک سال و اندی می‌رسد که با قیمت مناسب در اختیار همه است (شهرهای بزرگ) و البته هنوز بسیار از نظر کیفیتی و کمیتی پایین است.
  3. برخوردهای بد با تازه‌واردان، گویی که همه فعالان مادرزادی ویکی‌باز بوده‌اند.
  4. عدم تبلیغ و شناسایی آن به کاربران در ایران، معمولاً اکثر کاربران اینترنت نمی‌دانند که ویکی را ملت می‌نویسند و نه یک نهاد خاص
  5. عدم داشتن منافع مادی برای ایرانیان، بگذریم ...
  6. سیاسی‌کردن محیط
  7. مذهبی‌کردن محیط
  8. سخت‌گیری در ویکی‌فارسی (من آن را مثبت می‌دانم)
  9. رباط‌کاری‌های اندک (نزدیک به صفر)
  10. نداشتن قوانین بومی برای سازگاری با شرایط کاربران فارسی‌زبان
  11. عدم همکاری متخصصین
  12. همکاری اندک ایرانیان خارج از کشور و مخصوصاً دانشجویان (که به نظر من می‌توانند به واسطه دانستن زبان و دسترسی به اینترنت مدرن و عدم ترس از فشارهای احتمالی داخلی و ... کمکی شایان به ویکی بکنند.)

و ...

درود--کامیار ‏۱ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۴۰ (UTC)[پاسخ]

به نظر من تنها دلیل مشارکت کم، عدم آگاهی و عدم تمایل مشارکت‌کنندگانه. سرعت پایین اینترنت چرا حضور این همه کاربر رو در وبلاگ‌ها و فروم‌ها محدود نکرد و نکرده؟ به نظرم اگه کسی واقعا بخواد مشارکت کنه، از سخت‌گیری‌های ویکی هم خواهد گذشت. منافع مادی برای ایرانیان هم با همون مورد حضور انبوه در وبلاگ‌‌ها و فروم‌ها پاسخ داده میشه. به نظرم یکی اینکه خیلی‌ها خبر ندارند که میتونن ویکی رو ویرایش کنن(شاید هم بدونن ولی امتحانش نمی‌کنن حتی یک بار!) و دیگر اینکه به هر دلیلی تمایل و علاقه به این کار ندارند(مثلا خواهر من، که یکبار همه چیز ویکی رو براش توضیح دادم ولی جز ویرایش‌های همون روزش هیچ مشارکتی پس از اون نکرد ولی هنوز وبلاگ‌نویسی میکنه). باید ببینیم این چه سری بوده که تونسته ما رو اینجا جمع کنه و روی اون کار کنیم. --Wayiran (ب) ‏۱ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۵۹ (UTC)[پاسخ]

وبلاگ با ویکی فرق داره! اینجا برای دیدن همین قهوه‌خانه با اینترنت دایل‌آپ آدم بیچاره میشه! وبلاگ و فروم چند کلمه می‌نویسی و خلاص و اگر هم وبلاگ نویس باشی نوشته‌ات را کپی پیست می‌کنی! به هیچ وجه نمی‌توان از نقش مهم اینترنت و سرعتش در ویکی صرف نظر کرد. شما ظاهراً در ایران نیستید پس نمی‌توانید به درستی مشکل را ببینید. در ضمن ملت برای خوش‌گذرانی و تبادل اطلاعات به وبلاگ و فروم می‌روند و کم و کیف نوشته‌ها برایشان مهم نیست و همان تفریح برایشان سود است. ولی اینجا برای نوشتن مقاله که شاید لذتی هم به شما ندهد و تفریح هم نباشد باید وقت بگذاری و قوانین بدانید و ویکی‌نویسی کنید و ... پس قابل مقاسیه با وبلاگ‌نویسی نیست.--کامیار ‏۱ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۳:۱۸ (UTC)[پاسخ]
مشکل «عدم آگاهی» بنظر من با زمان حل میشه. تصور کنم از حد و حدود ۷۵۰۰۰ مقاله که بگذریم، ویکیپدیای فارسی دیگر به حدی فراگیر میشود که حسابی روی دور می افتیم. اما مسئله «تمایل» یک مشکل فرهنگیست بنظر من. همان مشکلیست که باعث میشد (بقول محسن مخملباف) همان احمقهایی که در اول انقلاب سینما آتش میزدند، چند سال بعد برای حضور در فیلم سلام سینمای مخملباف سر و دست هم را بشکنند. اینکه چرا ملت همه میروند طرف وبلاگ نویسی (تا مثلا ویکی نویسی) خیلی معنی ها دارد، که آن هم باز سیاسیست بنظر من، و سودی به حال این مقوله ندارد. حتی اون مسئله پایین بودن سرعت خط هم اگر روش دقت کنیم یک جورایی سیاسی است. گفتم که، همه چیز به همه چیز آخرش ربط پیدا میکنه.--زرشک ‏۱ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۳:۲۸ (UTC)[پاسخ]
در مورد حکومت من فکر نمیکنم سهمش در عقب نگاه داشتن جامعه ایرانی ۲۰٪ باشد چون ملت ایران مستقیم و غیر مستقیم درگیر کاراهایی مشوند که دولت متبوعشان درگیر شده...مثل جنگ ۸ ساله که مطمئنا اگر حکومت جمهوری اسلامی نبود جنگی هم رخ نمیداد و بگذریم از حرفهایی مثل اینکه ایشان در ادامه جنگ نقش بسزایی داشتند....انسان به صورت ذاتی تمایلی به کار ندارد...کدام انسانی را میشناسید که بتواند در راحتی و بدون دغدغه زندگی کند اما جان کندن را ترجیح بدهد؟؟بجز افرادی خاص که کار را برای کار دوست دارند که این ایده آلی است که همگان بدان دست نمی یابند...به نظر بنده دولت نقش مهمی در تهیج جوانان به کار از راه ایجاد امکانت و رفاه در سطح عمومی جامعه دارد....ویکی اروپایی برای این پیشرفت میکند که مردمش دغدغه روزمره ایرانیان را نداند...به قولی میگفتند در غرب ۱ ساع با دوست دخرشان هستند ۲۳ ساعت به فکر زندگی اما در ایران ۲۳ ساعت در فکر این هستند که چطور ۱ ساعت را با دوست دخترشان بگذرانند...وقتی فراق بال نباشد وقتی نگگرانی های الوان بسویت هجوم آورند آنوقت ویکی در ایران میشود مصداق عجب دل خوشی داری یا برو فکر نان باش که خربزه آب است...بله وقتی جوانی غم خانه و شغل و هزار مشکل دیگر دارد ویکی نویسی را میتواند در کجای زندگی اش جای دهد؟؟؟ویکی نویسی با وب لاگ نویسی و فروم فرق دارد....حتما شما هم در هنگام تحقیق در مورد مطلبی در اینترنت سری به وبلاگها و فروم ها زدید اما با کمال تعجب میبینید که یک مطلب از یک سایت معتبر در تمامی آنها کپی پست شده و مطلب جدیدی وجود ندارد در واقع وب لاگ نویسی اصلا سخت نیست و اصلا وقت گیر نیست در آن میتوانی بد بیراه بگویی میتوانی دوست دختر(یکی از مهمترین دغدغه های جوان ایرانی متاسفانه)بیابی میتوانی در عرض ۳۰ ثانیه مطلبی بلند بالا از جایی با دو کیلیک در سایتت بریزی کسی هم نیست بگوید منبعت کو اثباتش کن...جوان آمریکایی ویکی مینویسد چون سیستم آموزشی مدرسه اش آنقدر به او خوب آموزش داده تا بتواند یک مقاله حدااقل در حیطه تخصص دانشگاهیش نگارش کند اما شما از فارق التحصیلان بسیاری از همان دانشگاهای گران و نیمه گران و مجانی بخواهید بدون کمک از کتابشان مقاله ای بنویسند اگر از ۵ خط بیشتر توانستند بنویسند!!.....وقتی جوان سوئدی وقت میگذارد که در سواحل برزیل موج سواری کند خوب آن جوان است که در ویکی سوئدی هم مینویسد نه جوان ایرانی که تا ۲ بعد از ظهر در پادگان باید با سرهنگ و گروهبان سر و کله بزند...جوان آمریکایی که میتواند با اولین حقوق خانه بخرد میاید در ویکی انگلیسی مینویسد نه جوان ایرانی که حقوقش کفاف خرج تا آخر ماه را نمیدهد...جوان انگلیسی که در آکسفورد تحصیل میکن ویکی مینویسد نه دانشجوی دانشگاه آزاد فلان نا کجا آباد که باید در خانه دانشجویی گرسنگی بکشد....من در ویکی مینویسم اتفاقا با سختی با اینترنت گران و کم سرعت و مشغله فکری اما فقط به خاطره تفکراتم نه از ضعف مدیریت اینجا فرار میکنم از مشکلات دیگر چون باید دینم را نسبت به هم وطنانم انجام دهم....من هم مثل کامیار تراوش کرد شرمنده طولانی شد...iroony ‏۱ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۳:۳۲ (UTC)[پاسخ]

دوستان، خواهشمندم سعی کنیم پیغامهایمان را کوتاه نگه داریم. همانطور که بارها از دوستان مدیر شنیده ایم، اینجا فروم نیست. بنابراین اگر سعی کنیم to the point و concise باشیم، گمانم خیلی کمک به این مسئله خواهد کرد. مخلص همگی.--زرشک ‏۱ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۳:۳۹ (UTC)[پاسخ]

این دغدغه‌ها را همه در همه جاب دنیا دارند. مثلاً در لهستان و رومانی و تایلند مردم همه پولدار هستند و مرفه که ویکی می‌نویسند؟! یا در سواحل مکزیک موج‌شواری می‌کنند؟! اصولاً کار علمی‌کردن سخت است. مثلاً یک محقق بهترین زمان زندگی‌اش و جوانی‌اش را می‌گذارد تا روی یک مقوله تحقیق کند. مثلاً در ترکیه ملت دغدغه ندارند؟ یا مثلاً فرانسوی‌ها ۲ ساعت کار می‌کنند و بقیه‌اش را تفریح می‌کنند؟! اتفاقاً ایران از جمله کشورهایی است که کار مثبت مردم در زمان کارشان زیر یک ساعت است و بقیه‌اش را سوت می‌رنند. تمام این‌ها بهانه است که به لیست بالا باید اضافه شود. باید دید در شرایط مشابه آیا کسی است که بهتر از ما باشد یا نه؟ من می‌گویم بله و بسیارند. حالا ما اینقدر در شرایط بد هستیم، دانشندان و جوانان و دانشجویان ایرانی خارج از وطن که ماشاالله تعدادشان هم کم نیست چرا کاری نمی‌کنند؟ آنها هم که در کشورهایی هستند که به راحتی یک ساعت با دوست دخترشان می‌توانند وقت بگذرانند و تفریح به هاوایی بروند و راحت مسکن ابتیاع کنند و دغدغه‌شان مانند اروپاییان و آمریکاییان است چرا؟ هر چه بیشتر ادامه دهیم بیشتر خودمان را محکوم می‌کنیم. از ماست که برماست. درود--کامیار ‏۱ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۳:۴۹ (UTC)[پاسخ]
برای من شخصا ویکی‌نویسی بهترین تفریح‌هاست! یعنی بارها شده که دوستانم زنگ زده‌اند که شب بریم سینما یا بیرون یا ... ولی من که پای ویکی بودم گفتم نه حسش نیست! الان هم اگر مشکلات درس و زندگی و برخی مسائل شخصی نبود، دوست داشتم ۲۴ ساعته پای ویکی باشم! پس ویکی هم مانند همان وبلاگ یا فروم می‌تواند تفریح باشد. بنا به فرمودهٔ حضرت علی (ع) بهترین تفریح، کار است. هر کاری می‌تونه تفریح باشه، فقط ما باید ویژگی‌ها و جزئیاتی رو که در ذهن من «ویکی» با «تفریح و آسودگی و علاقه» شرطی شده، و در ذهن فرد x نشده، رو پیدا کنیم و رو اون‌ها کار کنیم. ویکی رو هم میشه آفلاین آپ کرد. ۴ تا منبع باز کن، صفحهٔ ویرایش رو هم باز کن، بعد منابع رو بریز تو صفحهٔ ویرایش و شروع کن به بازنویسی و ویکی‌سازی. من با اینکه اینترنت آنلاین هست ولی همیشه روشم واسه مقاله سازی همینه. منابع رو پیدا می‌کنم و در صفحهٔ ویرایش کپی، بعد بازنویسی و مرتب‌سازی. (مثلا این رو ببین: [۱۵]، البته هنوز کامل نشده. به نظرت نمیشه اینو آفلاین تنظیم کرد؟) من هم مثل زرشک فکر می‌کنم. نمودار ویکی فارسی در آیندهٔ نزدیک احتمالا به صورت تصاعدی رو به رشد بشه!(اگه اسرائیل و آمریکا و ... جنگی چیزی راه نندازن...) وقتی به صفحات رای‌گیری‌های گذشتهٔ دور و این چند رای‌گیری گذشته نگاه می‌کنم آیندهٔ این نمودار رو می‌تونم ببینم! ویکی فارسی به زودی می‌ترکونه! --Wayiran (ب) ‏۱ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۵:۰۷ (UTC)[پاسخ]
من فکر میکنم سیاست به معنای عامbase و اساس جامعه نیست. ببینید جوامعی همیشه کار اساسی انجام میدهند که اول و اصول کار را از افراد شروع میکنند. اگر جامعه ای صنعت خوب دارد یعنی اینکه افرادی علوم پایه را در آن خوب بلدند(این افراد را پرورش داده)، افرادی وجود دارند که از علم افرادی که علوم پایه بلدند خوب بکار گیری میکنند افرادی مدیریت میکنند و الی آخر. سیاست هم مثل این است. سیاست موجود خارجی مثل میکروب نیست که بر جوامع مسلط شود. سیاست یعنی برآیند تفکرات و movement های فکری افراد جامعه در یک مقطع زمانی در آن جامعه. سیاست یعنی همان افکار من و شما و بقیه و دیگران که در همه ابعاد به جامعه رنگ و حرکت میدهد. اگر پاشنه اقتصاد کشوری مثل آمریکا روی capitalism میچرخد در واقع توسط همه افراد آن جامعه میچرخد. این حرفم به قهوه خانه ویکی ربطی نداشت، ببخشید.Pastorals2007 ‏۱ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۵:۳۱ (UTC)[پاسخ]
من در جواب دوست خوب کاربر:irooni باید بگویم که عواملی مثل عوامل ژنتیکی که گفتید باعث پیشرفت اروپایی ها شده یک افسانه بیشتر نیست و امروزه نیز خود اروپاییان این را نمیپذیرند، ژنوم انسان خیلی پیچیده است و دانش ما نسبت به آن اندک، اروپای قرون وسطی و حکومت کلیسا هم که در تاریخ نوشته شده و همه میدانند که چه ها کرده و نکرده و مسلماً مسیحیت هم دلیل پیشرفت اروپاییان نیست، این را دیگر خودشان هم قبول دارند که رهایی از مذهب و ورود به عصر رنسانس بود که زمینه پیشرفت را رقم زد. در همان زمان که اروپا در خواب بود، در نیشابور بزرگترین کتابخانه دنیا قرار داشت. در همان افغانستانی که ما امروز فکر میکنیم خیلی عقبتر از ماست، سرزمینی که بین شهرهای بخارا، قندهار و سمرقند واقع شده بود، انزمان مرکز علم و دانش دنیا شناخته میشد. از اینها که بگذریم، من مثل جناب کامیار فکر میکنیم که مقصر اصلی در هر چیز خودمانیم، قدرتهای خارجی هم تصمیم گیرنده نیستند و نباید باشند، انها سابقه تاریک خود را در مواقع مختلف به خوبی نشان داده اند. آنها میدانستند که اگر ایران بخواهد روی پای خود بایستد، تبدیل به یک نیروی خطرناک و قدرتمند خواهد شد و تمام منافعشان را به خطر خواهد افکند برای همین دولت مصدق را سرنگون کردند و جو سانسور و وحشت را بر ایران حکفرما نمودند تا جلوی روشنگری و غیر وابسته بودن و پیشرفت را بگیرند. ظاهر قضیه اینست که با دولت ایران مخالفند و دم از عدم رعایت حقوق بشر در ایران میزنند، اما واقعیت چیز دیگریست، انها دوست ندارند که در منطقه شیعیان ضعیف شوند و سنی ها قدرت بگیرند، چنانکه در عراق به شیعیان و کردها قدرت دادند. بنابراین هر جا حس کنند که اگر قرار باشد با سرنگونی این حکومت یک حکومت مستقل و غیر شیعی حکفرما شود، جلوی ان سرنگونی را خواهند گرفت، بدترین چیز برایشان حکومت غیر وابسته است، تاثیری که یک همچین حکومتی میتواند بر منطقه بگذارد بسیار زیاد خواهد بود. سیمرغ ‏۱ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۶:۰۹ (UTC)[پاسخ]
مطمئنا همه ما بخشی از واقعیت را میگویم نه من همه واقعیت را میگویم نه شما...من دولت را عامل تمام بدبختیها ندانستم که این کوته فکریست اما اینکه بگوییم وجود حکومت هیچ فرقی ندارد و چه طالبان بر ما حکومت کنند چه متخصصان و دانشمندان باز اوضاع همینی که هست به نظرم منطقی نیست...اینکه هم بگوییم خارجی ها از ما میترسند و چماغهایشان را در دست گرفتند تا هر وقت دیدند پیشرفتی در ایران حاصل شد چماقها را فرود آورده و کار را یکسره کنند هم فرافکنی است که اگر قرار بر ترس بود ملتهای کره و ژاپن بسیار دهشتناک تر از ملت نیمه خواب ایران هستند!!......در مورد اینکه ثروت عامل تحریک نیست...شما یک کشور فقیر را بیاورید که تعداد مقالاتش در ویکی بالاست و یک کشور ثروتمند که تعداد مقالاتش پایین.......در مورد مشکلات در ایران و مشکلات در لهستان به قول شاعر میان ماه من و ماه گردون تفاوت از زمین تا آسمان است...جوان لهستانی هم دغدغه های خاص خود را دارد اما این دغدغه این نیست که چرا هر چه کار میکنم به جایی نمیرسم....فرانسوی ها ۲ ساعت کار نمیکنند بقیه تفریح اما در فرانسه تمام امکانات برای درس خواندن دانشجو بسیج است و دانشجو غم شهریه پایان ترم ندارد(از استثنائات بگذریم)...من هم ویکی را دوست دارم برای یک مقاله تا آنجا که توان دارم منبع جمع میکنم و بعد از آنها را در کاغذی مینویسم بعد آنها را از نظر صحت میسنجم بعد ادغام میکنم و بعد تایپ میکنم تمام این مراحل برای یک مقاله متوسط ممکن است چند روز طول بکشد اما مردم تنبلی هم داریم...نگاه کنید به این ضرب المثل ها که ریشه در تاریخ ایران دارند....خرم بگذرد از پل زنم چه چه بلبل(فرد گرایی و اهمیت ندادن به عاقبت بقیه)...دیگی که برای من نجوشه سر سگ توش باشه(اهمیت ندادن به عاقبت بقیه و منفعت جویی)...وقتی باد آمد کلای خودتو سفت بچسب(باز هم اهمیت ندادن به کمک به دیگران).....ایرانیان امروز فرزندان همان کسانی اند که این ضرب المثل ها را رایج کرده اند و امروزه به وفور استفاده میشود..iroony ‏۱ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۸:۱۷ (UTC)[پاسخ]
مسلماً آنچه گفتید «خارجی ها از ما میترسند و چماغهایشان را در دست گرفتند تا هر وقت دیدند پیشرفتی در ایران حاصل شد چماقها را فرود آورده و کار را یکسره کنند»، از من نبود و عقیده من نیست، خاورمیانه اهمیت خاصی برای غرب دارد، مثالی که زدید: کره و ژاپن، اینها منطبق با همان سیاست غرب یا سیاست جهانی حرکت میکنند یعنی متحد غرب محسوب میشوند، اما دولتی که نخواهد متحد غرب باشد و به حرف آنان گوش دهد، مسلماً چماق را خواهد دید، مثالی که زدم فقط در مورد ایران نیست، در شیلی هم غربیها به کمک کودتا دولت سالوادور آلنده را که یک دولت مردمی و با رای مردم انتخاب شده بود سرنگون کردند و به جای او پینوشه را علم کردند تا هزاران نفر از طرفداران دکتر آلنده را اعدام کند. در اروپای شرقی و با وجود فروپاشی نظام کمونیستی در آنجا، یوگسلاوی قدرتمندترین ارتش اروپا را در اختیار داشت، دوباره آمریکا و متحدانش بخشها و قومیتهای متفاوت انجا را به جان هم انداختند تا با همان ندای گول زننده آزادی و استقلال به جان هم بیافتند و آن کشور به چند بخش مجزا تقسیم شود. حالا به خیال خودشان یک جنایتکار جنگی صرب را گرفته اند میخواهند او را محاکمه کنند، یکی نیست که بگوید عامل آن تفرقه و جنگ که بود. آنها چین را که جزو متحدشان نیست دائم میکوبند و از نبود حقوق بشر و عدم آزادی در چین یاد میکنند، حال انکه در کشور متحد آمریکا عربستان که نه حقوق بشری وجود دارد و نه آزادی بیان و نه انتخاباتی و دست دزد را در ملا عام قطع میکنند و زنها از هیچ آزادی و حقوقی برخوردار نیستند، تابحال نشده آمریکا و متحدانش یک انتقاد بکنند. حال آنکه کوبا را از همان ابتدای تشکیل حکومت ضد آمریکایی (که البته مقصر اصلی آن خود امریکا بود) به صورت همه جانبه تحریم کردند و عملا ان کشور از لحاظ اقتصادی فلج شد، طالبان را آنها خلق کردند را بیافتد به جان مردم افغان، طوری که مردانشان حق نداشتند ریشی کوتاهتر از چراغ نفتی داشته باشند و اجازه نداشتند حتی تلویزیون تماشا کنند، نه دوست من، اشتباه نکنید من همه چیز را به گردن قدرتهای خارجی نمی افکنم اتفاقاً گفتم که خودمان در درجه اول مسئولیم. اما نباید این را نادیده گرفت که دلسوزی غرب برای آزادی و حقوق بشر نسبی است و در حقیقت در هر جا که به نفعش نباشد سکوت میکند. -- سیمرغ ‏۱ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۹:۵۹ (UTC)[پاسخ]
حرفهای شما هم درست است گفتم که همه ما بخشی از حقیقت را میگوییم....دخالت خارجیان..تفکر غلط مردم...فرهنگ و تاریخ ملت ایران....سوء مدیریت نظام در ۳۰ سال گذشته و ۱۰۰٪ سوء مدیریت حاکمین قبل از آن....حتی موقعیت جغرافیایی ایران همه و همه دست بدست هم دادند تا اوضاع اینی شود که میبینیم نه یک عامل به تنهایی بلکه تمامی عوامل در وضعیت موجود سهیم هستند....ملت ما چیزی به نام دمکراسی نمیداند چیست به قول دکتر صحابی دمکراسی تزریقی که نیست...خود شما میتوانی روی حرف پدرت حرف بزنی؟؟دیکتاتوری در سلولهای جامعه ما که همان خانواده ها هستند ریشه دارد مردمی دیکتاتور نهایتا حکومتی دمکرات نخواهند داشت....برای بوجود آمدن یک واقعه تنها یک عامل کافی نیست...بله خارجیان در سرنگونی حکومت دکتر مصدق که تنها حکومت مردمی تاریخ ایران است نقش اصلی را داشتند چه بسا آن حکومت اگر ساقط نشده بود الان وضع بدین صورت نبود...و البته مردمی که سکوت کردند در مقابل آن اتفاق و بچه هایشان نیز اکنون خاموش هستند...حرف من این است جمیع جهات موجب بروز این وضع است....من اتفاقا با یکی از آشنایان که در آلمان درس میخواند صحبت کردم با توجه به دانستن زبان آلمانی و انگلیسی در ویکی فارسی فعالیت کند اما ایشان گفتند وقت نیست حوصله تایپ نیست....حتی گفتم شما ترجمه کن برای من به فینگلیش ایمیل کن بقیه اش با من...میدانید جواب چه بود؟؟اینطوری که به نام تو ثبت میشود!!!من گفتم اولا که ویکی فی سبیل الله است اسمت در پاینش نوشته نمیشود اما باشد من تایپ میکنم همه کارش با من به شما ایمیل میکنم شما فقط کپی پستش کنید تا به نام شما باشد حالا با هزار جور بهانه قبول کردند تا مقاله مونالیزا را ترجمه کنند یا من یا خودشان در ویکی بنویسند...اما یک موضوع....اگر هر کس طرفداره سیاستهای آمریکا باشد وضعش خوب میشود خوب چرا تعارض؟!؟!؟!اگر آلمان و فرانسه و ژاپن و کره و امارات و ترکیه به خاطره اینکه با آمریکا روابط دوستانه دارند وضعشان خوب شده خوب چرا ایران این کار را نکند؟؟iroony ‏۲ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۴۸ (UTC)[پاسخ]
دوست من زمانی این تعارض به وجود آمد که دنیا به دو قطب قدرتمند تقسیم میشد، طبعاً وجود شوروی و بلوک شرق، باعث میشد تا انها که نمیخواستند مو به مو با سیاست آمریکا و متحدانش پیش بروند، حس کنند که قدرت دیگری در دنیا هست که با تکیه بر ایدئولوژی آن میتوان موفق شد. البته الان از آن قدرت دیگر خبری نیست اما خوب با‌الطبع هنوز اثراتش هست. من هم فکر میکنم که گرچه الان میتوان گفت جهان تک قطبیست، اما منطبق بودن و پیشرفتن در مسیر آن، بیشتر به پیشرفت کمک میکند تا ساز مخاللف زدن، البته چنین چیزی برای ایران و ترکیه و یا سایر کشورهای منطقه امکان پذیر است اما برای چین نه، چین در صورت پذیرفتن نظام سرمایه‌داری تلفات بسیاری خواهد داد و این نظام قادر نخواهد بود تا شکم ان جمعیت عظیم را سیر کند، عده کمی بسیار ثروتمند میشوند در حالیکه عده بسیاری از گرسنگی زجر خواهند کشید و خسارتی که به این کشور وارد خواهد شد بسیار بیش از ان خسارتی است که علی رغم کمکها و وعده های غرب به روسیه وارد شد. در صورتیکه این اتفاق برای کشورهای کم جمعیت تر که نظام کمونیستی مثل چین در انها نهادینه نشده اتفاق نخواهد افتاد. سیمرغ ‏۲ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۲۲ (UTC)[پاسخ]
در تایید سخنان سندباد و زرشک: چند روزی است در تلاشم دو سه تن از دوستان (از لحاظ سنی کوچکتر) خویش را به سمت ویکی‌نویسی سوق دهم، اما واقعیت این است که آنها در دنیای واقعی، دختربازی در پارک و خیابان و در دنیای مجازی چت‌کردن را ترجیح می‌دهند. تلاش‌های من بی‌فایده بود. اما یک نکته فاجعه‌بار: اگر سرنگشتی حساب کنید، کاربران داخلی فعال، در حالت خوشبینانه هرکدام به تنهایی نماینده یک استان هستند، یعنی از هر استان فقط یک نفر در ویکی‌پدیا فعال است.--آبتین ‏۴ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۴:۴۱ (UTC)[پاسخ]
یکی از دلایل کندی رشد ویکی فارسی آن است که ما حرفهای نزده زیاد داریم! و صفحات گرانقدر ویکی، مثل همین صفحه، صرف چالشهایی که باید در جای دیگری انجام شده باشد، می شود! به هر حال ما هم یکی از آن اسلامی ها باز کردیم! به سلامتی همه ویکی نویسان پارسی گوی!--تسلیم ‏۵ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۰:۲۶ (UTC)[پاسخ]

ترجمه

محض اطلاع دوستانی که نمی دانند در متا پروژه‌ای در جریان است به نام پروژه ترجمه هفته. بسیاری از ویکی‌پدیاهای بزرگ در این پروژه شرکت می کنند اگر وقت کردید سری بزنید و کمکی بکنید تا ما از این قافله عقب نمانیم امیرΣυζήτηση ‏۱ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۰:۵۴ (UTC)[پاسخ]

با تشکر از امیر. علی الحساب مقاله en:Eram Garden را در اینجا نامزد کردم. باشد که با همکاری یکدیگر جلوه هایی از نکات مثبت تاریخ و فرهنگ غنی کشورمان را هرچه بیشتر به خارجی ها معرفی کنیم. --سندباد ‏۱ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۲۳:۱۸ (UTC)[پاسخ]
اما مقاله بسیار کوتاه است ولی یادم رفت بگم بسیاری از مقاله‌های برگزیده مربوط به اسرائیل هستند و راه دست سندباد امیرΣυζήτηση ‏۲ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۰:۲۵ (UTC)[پاسخ]
در خود صفحه نظرخواهی نوشته:

Ideal candidates are

  • short
  • easy to translate
  • lead to potential translations of other topics.

از این روی فکر کنم که کوتاه بودن مقاله در ویکی انگلیسی، یک حسن محسوب شود. --سندباد ‏۲ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۲:۱۳ (UTC)[پاسخ]

بسی بهتر. راستی سندباد جان عزمی بشارت دست شما را می بوسد (هفته ۲۸ ۲۰۰۸) :) امیرΣυζήτηση ‏۲ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۲:۲۳ (UTC)[پاسخ]
دوستان عزیز اگر می‌خواهید پروژه‌ای را ترجمه کنید. فکر می‌کنم همه باید به دادمقاله قهرمانان ملی ایران در ویکی‌پدیای انگلیسی برسیم.کاری که نیاز به مطالعه و دقت فراوان دارد.بهنام ‏۲ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۵:۱۷ (UTC)[پاسخ]

گوزن زرد

جالب است که گوزن زرد در تمام ویکی های دیگر به نام گوزن ایرانی یا فارسی معروف است اما خودمان بهش میگوییم زرد!! به این و این و این نگاه کنید.iroony ‏۲ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۳۲ (UTC)[پاسخ]

عجب! من عنوان رو درست کردم. ولی تو متن همون گوزن زرد به نظرم بد نیست. --Wayiran (ب) ‏۳ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۱۲ (UTC)[پاسخ]
انگار درستش «گوزن زرد ایرانی» هستش. دو جور گوزن زرد داریم: یکی ایرانی و دیگری اروپایی. [۱۶] --Wayiran (ب) ‏۳ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۱۴ (UTC)[پاسخ]
اینجا مراد از گوزن زرد همان گوزن ایرانی است...ممنون....iroony ‏۳ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۱۴ (UTC)[پاسخ]

مقالات

بعضی مقالات مهم و اساسی در ویکی فارسی بسیار ناقص و کوتاهتر از همان مقاله در ویکی های دیگر است مثلا مقاله مونالیزا به اندازه یک بخش مقاله انگلیسی از مونالیزا است اما بسیاری از کاربران میبینم به علت علاقه های قومی دنبال مقالاتی میروند که به نظرم چندان مهم نیستند مثل خوانندگان چمهوری آذربایجان یا خوانندگان تاجیکستان به نظرم اگر همت مثلا روی مقاله ای مثل مقاله لئوناردو داوینچی یا مقاله کشورهای مختلف یا موضوعات عامتر بگذاریم بهتر از موضوعات خاص باشد..کسی با من موافق نیست؟iroony ‏۳ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۲۱ (UTC)[پاسخ]

من هم با شما موافق هستم و هم با شما موافق نیستم. در مورد بخش اول حرفتان که نوشتید باید به موضوعات عام‌تر نیز پرداخته شود موافقم. پس چرا فقط حرف زود به عمل بپردازید. اما در مورد بخش دوم حرفتان با شما موافق نیستم. من بیاد نمی‌آورم که در اینجا دانشنامه نقاشی یا مشابه آن باشد. اینجا دانشنامه‌ای است عمومی و این موضوع تنها به نظر من به معنای اهمیت یکسان نحوه آیزاک نیوتون و آگاتا کریستی نویسنده رمان‌های جنایی است. اما در آخر می‌توانم بگویم تنها در صورتی می‌توانیم دانشنامه را کامل نماییم که به همه موضوعات توجه شود. ولی اگر کسی موضوعی را دوست نمی‌دارد نیازی نیست به آن موضوع بپردازد.پدرام ‏۳ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۷:۳۷ (UTC)[پاسخ]

حالا از همین‌ها که شما گفتید مهم‌تر هم، خیلی از بزرگان ایرانی هستند که مقاله‌های آن‌ها هم حتی چنگی به دل نمی‌زند! --Wayiran (ب) ‏۳ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۷:۰۷ (UTC)[پاسخ]

اگر منظورتان من هستم که بیشتر مقالات مربوط به خوانندگان جمهوری آذربایجان را نوشته‌ام، باید خدمتتان بگویم که قبل از آن مقالات زیادی راجع به خوانندگان کشورهای دیگر نوشته‌ام و بعد از چندسال فعالیت اکنون به خوانندگان جمهوری آذربایجان رسیده‌ام. برخی از خوانندگانی که قبلاً در موردشان نوشته‌ام را می‌توانید در اینجا ببینید. چندان جالب نیست که در مورد نیت افراد بدون اطلاع قضاوت کنید. اگر واقعاً به موضوعاتی مانند «لئوناردو داوینچی یا مقاله کشورهای مختلف یا موضوعات عامتر» علاقه دارید، می‌توانید خودتان در زمینه‌ها مقاله بنویسید. -- میثمψ‏۳ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۷:۲۰ (UTC)[پاسخ]
من قبلا به تکمیل و رده بندی مناسب مقالات اشاره کرده بودم.Pastorals2007 ‏۳ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۸:۲۵ (UTC)[پاسخ]
البته میثم جان کلی می گویم ها منظورم شما نیستی.Pastorals2007 ‏۳ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۸:۲۷ (UTC)[پاسخ]
آقا میثم چرا زود به خودتان میگیرید؟؟؟من کلی عرض کردم مگر شما مقالات خوانندگان تاجیکستان را هم نوشتید؟؟البته تلاش شما قابل تقدیر هست...در مورد بحث حرف و عمل....بنده دارم عمل میکنم مقالات فیلیپین یا بعضی از موضوعاتی از لخاظ سرشناسی بد نیستند مثل حیوانات از آن جمله روباه قرمز یا گراز یا حتی موضوعاتی مثل مکاتب ادبی مثل پارناس رو بنده نگارش کردم یا حتی در حیطه اسطوره های یونان مثل کرونوس الان هم سرگرم ترجمه مقاله خرس پاندا و تحقیقات دیگر در این مورد و موارد دیگر هستم اما یک تنه نمیشود که من هر جا را میگیرم میبینم جای دیگر بسیار بدتر است...شما در هر حیطه که فکرش بکنید در مورد موضوعات اساسی مشکل داریم....در مورد اینکه ویکی دانشنامه نقاشی نیست...شما یک نگاه به مقاله مونالیزا در انگلیسی هم بکنید بد نیست...مثلا یک نگاه به مقاله ریل در فارسی و یک نگاه به مقاله مشابه در انگلیسی کنید چه نتیجه ای میگیرید؟؟یا یک نگاه به مقاله بالن در فارسی و انگلیسی بکنید یا جاده در فارسی و انگلیسی...درست است باید بلاخره تفاوت داشته باشند اما نه دیگر انقدر...من نمیگویم فقط به این مقالات بپردازیم اما یک اولویت بندی در کار قرار دهیم فکر کنم بد نباشد...iroony ‏۳ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۹:۰۰ (UTC)[پاسخ]
آقا میثم برادر عزیز این حرفهای من را حمل بر بی ادبی نکنید اصلا به عنوان حرفهای یک برادر کوچکتر بنگرید من اتفاقا بارها از مقالات شما در رسته خوانندگان استفاده کردم....اما اینجور که به فکر ناقص من رسیده فقط در حد یک پیشنهاد شاید بهتر باشد به جای پرداختن به خواننده های ناشناس(به طور عام)یک کشور کوچک به موضوعاتی در سطح کلان تر بپردازیم که هنوز بعد ۴۰ هزار اندی مقاله ناقص مانده یا حتی اصلا ایجاد نشده اند یا اگر ایجاد شده اند فرقی با عدم ایجاد آن نداشته اند به نظر من کمی نا همگنی در ایجاد مقالات دیده میشود به این شکل که در یک رسته تا ریز ترین نکات نوشته شده اما در یک رده هیچ بیشتر تعداد مقالات زیاد شده اما کیفیت آن بسیار پایین است....من تا توان دارم به این مقالات میرسم من جوری در ویکی کار میکنم که حتی وقت نمیکنم به وبلاگ خودم نگاهی کنم چه برسد که آن را بروز کنم و این صحبتهای من فقط در حد یک پیشنهاد در جهت بهبود کار است...من اصلا در کار کردن در حیطه علایق قومی مشکل ندارم که خودم هم در مورد ترکی خلج و قوم خلج بسیار در اینجا کار کرده ام حتی یکی از دوستان دارد مقاله ای جالب در مورد اقتصاد ترکیه ترجمه میکند به نظره بنده(عین یک برادر کوچکتر فقط پیشنهاد آن هم در کمال ادب و احترام)اگر مثلا شما به مقالات در حیطه زبان ترکی علاقه دارید بد نیست مقاله زبان ترکی استانبولی را تکمیل کنید چون بنده که نتوانستم....یا رقص ترکی یا حتی یک موضوع در حیطه علاقمندی خودتان که خیلی مهم هست به نام موسیقی که تفاوت مقاله اش با نوع انگلیسی اش از زمین تا آسمان است و حتی نوع ترکیه ایش هم بهتر است...شرمنده به درازا کشید فقط میخواستم رفع سوء تفاهم شود البته از اول هم منظور من شما نبودید و کلی گفتم اما دوباره که نگاه کردم دیدم بله ممکن است این سوء تفاهم برای شما پیش آمده باشد...iroony ‏۳ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۳۳ (UTC)[پاسخ]
به نظر من نظر دادن در این باره که چرا این یا آن کاربر به فلان موضوع علاقه دارد و پاسخ دادن به این نظرها فقط وقت ویکی را می‌گیرد و هیچ سود دیگری ندارد.--ماني ‏۴ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۰:۱۶ (UTC)[پاسخ]
نه صحبت سر این موضوع نیسست که چه کسی به چی علاقه دارد این که مسلم است هر کس به موضوعی علاقه دارد فقط من پیشنهاد کردم که بهتر با توجه به کمبود ویکی نویس همگی سر موضوعات اساسی تر همت کنیم اما انگار اینجا همه به چشم عناد به بقیه و حرفهایشان نگاه میکنند.با این طور جوی نمیشود به آینده ویکی فارسی امیدوار بود.آدم میترسد حرفی بزند همه شمشیر را از رو بستند.iroony ‏۴ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۲۹ (UTC)[پاسخ]

کنفرانس آنلاین کاربران ویکی پدیای فارسی

کسانی که مایل هستند در کنفرانس آنلاین کاربران ویکی پدیای فارسی شرکت کنند ID من را در یاهو addکنند و همچنین ID یاهو مسنجر خود را در زیر Id من با ذکر نام کاربری خود بنویسند.

زمان برگزاری کنفرانس آنلاین:15 اوت 2008 ساعت به وقت تهران:بین 10 تا 12 ظهرNavid rabiee ‏۴ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۰:۱۱ (UTC)[پاسخ]


ID من در یاهو مسنجر:navid.rabiee

موضوع کنفرانس چیه؟ به نظر من آی آر سی یهتره. اینم آدرسش مصطفی دانشور ‏۴ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۸:۳۹ (UTC)[پاسخ]

کشورهای پیشین

در پی ترجمه و فارسی‌سازی الگوی en:Template:Infobox Former Country بودم و به نکات ریز و درشتی از مقالات در این رده برخوردم. در ویکی‌پدیای انگلیسی این الگو زیر نظر پروژه en:Wikipedia:WikiProject_Former_countries ساخته می‌شود. این الگویی که در پی‌اش هستم کارهای جالبی برای انجام می‌دهد. مثلا در کار رده‌بندی رده‌هایی را به طور خودکار می‌تواند اضافه کند: en:Template:Infobox Former Country/Categories. راهنمای دور و دراز آن عمق پروژ را در ویکی‌پدیای انگلیسی نشان می‌دهد. من احساس می‌کنم وجود چنین پروژه‌ای برای ویکی‌پدیای فارسی نیز لازم است ولی طبیعتاً فعالیت می‌طلبد. مهدی.غ ‏۵ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۰:۲۳ (UTC)[پاسخ]

من درحال کار روی آن در آدرس: کاربر:Mmehdi.g/گودال‌ماسه/الگو موقت هستم. --مهدی.غ ‏۵ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۰:۲۶ (UTC)[پاسخ]

خدا خیرتان دهد. در همه جا همین است. اگر پایهٔ چیزی وجود داشته باشد، خود به خود در آن پیشرفت انجام خواهد شد. این الگوها و این رده‌بندی خودکار هم برای ویکی‌فارسی پایه هستند. باز هم سپاس --Wayiran (ب) ‏۶ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۵:۴۶ (UTC)[پاسخ]

با سلام به دوستان

من پس از رايزني با دوستان(مرد تنها و به آفريد) براي ايجاد پروژه اي كه ارزيابي مقالات را انجام دهد دست به كار شدم. با توجه به آنكه در ويكي پدياي انگليسي تجربياتي در اين خصوص داشتم جسارت كردم و بسياري از آنها را به عنوان چشم انداز،‌ ظوابط، نظام و ... به نگارش درآوردم. اميدوارم به كسي بر نخورد. از هر گونه كمكي در بهبود پروژه و اعمال رده بندي استقبال مي كنم.--سید ‏۶ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۳:۵۶ (UTC)[پاسخ]

از بچه‌ها می‌خوام که این پروژه رو دریابند. همینطور به اینجا هم حتما نگاهی بیندازید.
جناب سید باتوجه به فعالیت طولانیشون در پروژهٔ مقالات برگزیدهٔ ویکی انگلیسی، از تجربهٔ خوبی در این زمینه برخوردارند و به نظرم پیشنهاداتشون برای ویکی فارسی بسیار سودبخشه. --Wayiran (ب) ‏۶ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۶:۲۷ (UTC)[پاسخ]
بسيار عالی. آفرين بر شما برای تشکيل اين پروژه --دوستدار ويکيپديا ‏۶ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۲۲ (UTC)[پاسخ]
ما نياز به طراحي يكي دو تا ربات داريم. يك ربات كه مثل ويكي پدياي انگليسي مقالات رده بندي شده را لاگ كنه و در يك جدول نشان بده[۱۷] و يك ربات كه بتونه بر اساس برچسب ها مقالات را رده بندي كنه و در صفحه بحث آنها علامتگذاري كنه. --سید ‏۷ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۱:۳۹ (UTC)[پاسخ]
در ويکيپديا انگليسی يک جعبه اي در صفحات بحث هست که اطلاعات مربوط به مقاله از جمله رده را شامل ميشه (همچنين اينکه آيا اين مقاله در مورد يک شخص زنده هست يا نه مثلا). آيا ما مشابهش رو اينجا داريم يا بايد بسازيم؟--دوستدار ويکيپديا ‏۷ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۲:۱۳ (UTC)[پاسخ]
توضيحات مرتبط را در صفحه بحث پروژه نوشته ام.--سید ‏۷ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۳:۰۵ (UTC)[پاسخ]
ولی واقعا هر بار که این الگوهای ارزیابی مقالات را در بالای صفحات بحث ویکی انگلیسی میدیدم با خودم می‌گفتم چرا ما از این الگوها در ویکیمان استفاده نمی‌کنیم(راستش در آن موقع خیلی با ساز و کار آن الگوها آشنا نبودم ولی می‌دانستم که نشانگر درجه‌ای در پروژهٔ مربوطه است و ..). واقعا این کار باعث پیشرفت چشمگیری در ویکی فارسی خواهد شد. تنها لازمه‌اش همکاری همهٔ بچه‌هاست. به ویژه آن‌ها که با روبات‌ها آشنایی دارند و البته دیگران هم می‌توانند همکاری کنند. --Wayiran (ب) ‏۷ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۸:۳۹ (UTC)[پاسخ]
خدمت دوست عزيز رضا عرض كنم، اين پروژه از سنخ پروژه هايي كه اينجا نوشته نيست. البته ممكن است شكست بخورد اما دلايل آن فرق دارد. من پيشنهاد ساخت دست كم دو روبات را داده ام كه مي تواند در خصوص تعيين مقالات ناقص و ضعيف خيلي كمك كند. اما سطوح بالاتر بايد دستي انجام شود. سطح مقالات برگزيده و خوب تعداد معدودي مقاله است و من سعي مي كنم آن را پيگيري كنم. اما سطح مقالات متوسط فعلا عملي نيست.--سید ‏۸ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۴:۵۵ (UTC)[پاسخ]

لغات غیر دانشنامه ای

درود برهمگی،من در جستجو کلمه وحشیانه به تعدادی از مقالات برخوردم که از این لفظ استفاده کرده اند به علت بالا بودن تعداد مقالات استفاده کننده از این الفاظ نمی شود دستی این کا را کرد آیا ربات ها می توانند این کار را بکنند یعنی با جستجو کلمات کلیدی چون ناسزا ها والفاظ غیر دانشنامه آنها را حذف کنند.Ali20 wiki ‏۷ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۸:۴۰ (UTC)[پاسخ]

نکته درستی را ميفرماييد. من فقط يک چيز اضافه کنم اگر کسی ميخواد به يک آدم آهنی ماموريت بده که "چاق و لاغر" را بکشه:-) بعضی وقتها اين کلمه توي يک سری نقل قول مياد، يا بايد کل نقل قول را حذف کرد و يا اينکه کلمه رو گذاشت بمونه. نميشه نقل قول رو سانسور کرد. --دوستدار ويکيپديا ‏۷ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۸:۴۶ (UTC)[پاسخ]
و یک موضوع دیگر. اگر واقعاً اعتقاد عموم بر این باشد که عملی «وحشیانه» بوده است با ذکر اینکه: «اعتقاد عموم بر اینست....» یا «بسیاری معتقدند که ....» به کار بردن این کلمه هیچ اشکالی ندارد و غیر دانشنامه ای نیست. حتی اگر عده کمی معتقد به وحشیانه بودن عملی باشند با یادآوری قول همان عده مشکلی نمیدارد. سیمرغ ‏۷ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۸:۵۵ (UTC)[پاسخ]
وحشيانه ممکن است نظر خيلی ها باشد ولی اطلاعاتی را منتقل نميکند به نظر حقير.ما بايد اطلاعات را منتقل کرده و بگذاريم خواننده تصميم بگيرد که آن وحشيانه بوده يا نه.به عبارت ديگر نگيم چنگيز خان وحشی بود، بلکه آمار کار هايی که کرده را ذکر کنيم و بگذاريم خواننده گان تصميم بگيرند.آيا ميدانستيد که برای مردم مغولستان چنگيز خان قهرمان ملی است؟ (اينو جدی ميگم) حتی هيتلر هم طرفدارانی داره که به روح نازکشون بر ميخوره بگيم هيتلر خون خوار بود، هه هه.. خوب حتی اين طرفداران بی عقل هيتلر هم نميتونن کارهای او را انکار کنند هرچند ممکن نسبت به اسم گذاری روی او حساس باشند و ما اينجا نمی خواهيم دل کسی رو بشکنيم.--دوستدار ويکيپديا ‏۷ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۱۱ (UTC)[پاسخ]
چه ضايع شدنی، اتفاقاً شما نکته خوبی رو مطرح کرديد. --دوستدار ويکيپديا ‏۷ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۱۳ (UTC)[پاسخ]
البته من گفته خود را تکرار میکنم. مثلا اگر در یک مقاله نوشته شود: «از دید ایرانیان، حمله مغولها بسیار وحشیانه بوده است» کاملا دانشنامه ای است به شرط انکه منبع معتبری هم برای اینجور گفته ها ذکر شود. اما اگر بنویسیم «مسلماً حملات مغولها وحشیانه بوده است» یا «هیتلر یک وحشی بوده است»، به مقاله یک دانشنامه بیطرف شباهت نخواهد داشت. سیمرغ ‏۷ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۶:۴۷ (UTC)[پاسخ]

مصداق خودستایی

مطابق این ،این مقاله مصداق خودستایی است!--فرزاد خلیفه ‏۷ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۰:۵۸ (UTC)[پاسخ]

درست است من موافقم...بیشتر آدم را یاد بروشورهای تبلیغاتی می اندازد...iroony ‏۷ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۴:۳۵ (UTC)[پاسخ]

صفحه اصلی

زمانی قرار بود بخش یادبودهای برگزیده و مقاله‌های برگزیده به صفحه اصلی اضافه شود و تصاویر هم روزانه عوض گردند.آیا قرار نیست این مسئله تحقق یابد.صفحه کنونی زیبنده ویکی‌پدیای فارسی نیست :)امیرΣυζήτηση ‏۷ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۷:۴۷ (UTC)[پاسخ]

ای آقا من که دیگه مردم بس که گفتم!--فرزاد خلیفه ‏۷ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۹:۰۹ (UTC)[پاسخ]
به یاد دارم صفحه زیبایی هم طراحی شده بود. برای جایگزینی آن با صفحه حاضر چه باید کرد؟ --احسان ‏۸ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۱۵ (UTC)[پاسخ]

تصویر برگزیده هفته پیش رو

اگه بشه یه هماهنگی بکنیم یه عکس چینی ،پکنی یا اگه بشه المپیکی چه بهتر برای این هفته داشته باشیم خوب می‌شه‌ها ،تشکر از توجه!--فرزاد خلیفه ‏۷ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۹:۰۹ (UTC)[پاسخ]

پرانتزها در نامگذاری روستاها

درود از خدمت همه دوستان سوالی داشتم. در نامگذاری روستاها آیا بهتر است نام شهر را در مقابل آن داخل پرانتز قرار دهیم یا این که در صورت ایجاد ابهام این کار را انجام دهیم. در حالت اول می‌توان نام بدون پرانتز را نیز به اسم دارای پرانتز انتقال دهیم. و مساله جستجو نیز به این ترتیب مشکلی ایجاد نخواهد کرد.پدرام ‏۸ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۰:۰۷ (UTC)[پاسخ]

پیشینه بحث این‌جاست.--ماني ‏۸ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۰:۲۸ (UTC)[پاسخ]
به نظر من در مواردی که نام یکتاست نیازی به این کار نیست. اما وقتی روستاهایی با نام‌های مشابه در شهرهای مختلف وجود دارد پیشنهاد شما مناسب است. مثلا محمدآباد کوره‌گز یکی بیشتر نیست و نیازی نیست «خور» یا «اصفهان» را به آن افزود. وحید ‏۸ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۰:۱۹ (UTC)[پاسخ]
آیا ساختن آنها با پرانتز مشکلی ایجاد می‌نماید؟پدرام ‏۸ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۰:۲۵ (UTC)[پاسخ]
من هم همین نظر وحید را دارم. پرانتز (همان‌طوری که در سراسر ویکی به همه زبان‌ها انجام می‌شود) فقط برای مواردی باید به‌کار برود که آن عنوان معانی مختلفی داشته‌باشد.--ماني ‏۸ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۰:۲۸ (UTC)[پاسخ]
همیشه اصل بر ساده‌ترین صورت است .مخصوصا اگر ابهامی ندارد.♦ مرد تنها ♦ ب ‏۸ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۰:۲۹ (UTC)[پاسخ]

در ویکی پدیای انگلیسی در مورد اسامی شهرها و روستاها که ابهام زدایی لازم است، الگوی X, Y رایجتر است. به en:Wikipedia:Naming_conventions_(city_names) هم نگاهی بی اندازید. مهدی.غ ‏۸ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۳:۴۳ (UTC)[پاسخ]

پیشینه بحث را خواندم. با نظر مانی و وحید موافق تر هستم. فقط موردی که نیاز به استاندارد سازی دارد توضیحات داخل پرانتز است. در حال حاضر به سه شیوه عمل می شود مثلا 1 - "علی آباد (روستا)" 2 - "علی آباد (شهرستان فلان)" 3 - "علی آباد (فلان)" . آیا ترجیحی برای شیوه نامگذاری وجود دارد؟ -- احسان ‏۸ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۸:۵۵ (UTC)[پاسخ]
پرانتز باید شبهه‌ای به جای نگذارد. همان شهرستان به گمانم گویاترین و بهترین گزینه‌است. --Ariobarzan ‏۸ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۰۴ (UTC)[پاسخ]
به نظر من، مورد1- با نام بدون پرانتز یکی است یعنی چه علی آباد و چه علی آباد (روستا) فرقی ندارد مگر زمانی که یکی شهر باشد و دیگری روستا. مورد 2- کمی طولانی به نظر می رسد و مورد3- بهتر است برای اینکه، هم کوتاهترین و هم گویاترین نام است.--سنچولی ‏۹ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۷:۰۴ (UTC)[پاسخ]
من در استفاده از نام شهرستان به مشکل برخوردم چون رفع ابهام کافی انجام نمی‌دهد. اما در استفاده از نام بخش یا نام دهستان فکر نکنم مشکلی پیش آید.پدرام ‏۹ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۷:۱۹ (UTC)[پاسخ]

رسما همگی سر کار بودیم !

به نظر من اغلب ویرایشاتیکه توسط سرکار خانم مهدی زاده کابلی با ۱۰ حساب کاربری زاپاس با استناد به یک کتابیکه پدر ارجمند شان ( که نماینده لویه جرگه افغانستان هم هستند) انجام داده باید واگردانی شود. مقاله زرتشت هم که بر مبنای همان کتاب و با همکاری مشترک ایشان و ده حساب کاربری دیگرشان تغییر یافت و در رای گیری تقلبی عنوان مقاله برتر را هم یافت باید مورد بازنگری اساسی قرار گیرد و آنچه با حمله گسترده و زاپاس بازی افزوده اند اصلاح گردد.

من متحیر استعداد درخشان سرکار علیه هستم که چطور ده حساب کاربری را در کنار حساب کاربری خود مدیریت می کرد و بنامشان مطلب می نوشت و درعین حال در نقش های مختلف هم ظاهر می شد و به همه کاربران ایرانی هم توهین می کرد! خصوصا که من هم در حاشیه چند مقاله با ایشان مباحثی داشتم. ایکاش این همه استعداد را در راه بازسازی کشورشان بکار می بردند. نرسی ‏۸ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۱۴ (UTC)[پاسخ]

متاسفانه تا این لحظه شرایط اینگونه می نماید که همگی سرکار بودیم! اما عدالت حکم می کند که منتظر توضیحات خانم کابلی بمانیم. اما در مورد اشاره جناب نرسی، نتیجه رای گیری در مقاله زرتشت برای ارتقا به نوشتار برگزیده، کاملا زیر سوال است. باید رای گیری دوباره ای در خصوص ارتقای این مقاله برگزار شود. --سندباد ‏۹ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۶:۱۴ (UTC)[پاسخ]
من هم موافقم که رای گیری مقاله زرتشت دوباره انجام شود ولی تا پایان رای گیری برگزیده بماند :)امیرΣυζήτηση ‏۹ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۷:۲۸ (UTC)[پاسخ]
واقعا؟؟؟؟؟؟ مطمئنید؟ کمی عجیب به نظر می رسد!!اینگونه رای گیری مقاله زرتشت دوباره باید انجام شود به علاوه رسیدگی کامل به مقاله آن !! همه سر کار بودیم بیشتر از همه من!! :)سلحشور پارس ‏۹ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۷:۵۱ (UTC)[پاسخ]
یادته طوری فیلم بازی کرد که بین ما را هم خراب کرد و شما به اتهام توهین به افغانها از من شکایت کردید!! :-))) نرسی ‏۹ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۷:۱۸ (UTC)[پاسخ]
آری یادم است.چه نقشی بازی کرد!!سلحشور پارس ‏۹ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۷:۲۰ (UTC)[پاسخ]
  • ایضا مدال بیکاری شدید به ایشان تقدیم می‌گردد - احسنت به وقت اضافه و دل‌خوش که چنین شاهکارهایی را موجب می‌شود.
دل‌خوش سیری چند؟

رضا ‏۱۰ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۴:۴۹ (UTC)[پاسخ]

با این اشاره به نقشهٔ درصد بیکاری در کشورهای مختلف چه چیزی را می‌خواهید نشان دهید؟ Alefbet ‏۱۰ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۲۳:۱۷ (UTC)[پاسخ]

هر شاهکاری به انگیزه نیاز دارد. ممکن است محیط ویکی و جو آن دلیل آن باشد یا ایشان گمان داشتند که بیشتر کاربران کنونی ویکی تحمل افکار ایشان را ندارند و به این دلیل این راه اشتباه را انتخاب کردند. اگر چنین باشد برای مثال با ایجاد هیئت داوری و ... می‌تواند این انگیزه‌ها را کمرنگ‌تر کرد.--اشکان.ح ‏۱۰ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۶:۰۹ (UTC)[پاسخ]

  • کاملاً ممکن است که توضیحات نیلوفر مهدیزاده و مهدی خراسانی درست باشد. با توجه به این توضیحات، مهدی خراسانی و دوستانش از خارج از انگلستان ویرایش می‌کنند و شناسهٔ کاربری مهدیزاده کابلی را مهدی خراسانی ساخته و در اختیار نیلوفر مهدیزاده قرار داده است (که اکنون مقیم انگلیس است). چک کردن این کار سختی نیست و می توان از آن استوارد بپرسید که آیا آن آی‌پی مشترک خارج از انگلستان بوده یا نه و آیا ویرایش‌های اخیر کاربر:مهدیزاده کابلی از انگلستان بوده یا نه. در صورت مثبت‌بودن پاسخ، بهتر است فرض را بر درست‌بودن آن توضیحات گذاشت.Alefbet ‏۱۰ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۲۳:۱۵ (UTC)[پاسخ]

تبدیل بر اساس به بر پایه

آیا همه کاربران با این تغییر موافق هستند.پدرام ‏۹ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۵۱ (UTC)[پاسخ]

به بیان دقیق‌تر منظور ایشان انتقال مقاله از ردهٔ «فلان بر اساس بهمان» به رده «فلان بر پایه بهمان» است. وحید ‏۹ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۵۵ (UTC)[پاسخ]
البته در این مورد، قبلاً در پروژهٔ رده‌بندی یک نظرسنجی انجام شده؛ ولی چون این تغییرات خیلی وسیعند، بد نیست یک اجماع کلی هم آن را پشتیبانی کند.--مصطفی/بحث ‏۹ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۲۵ (UTC)[پاسخ]
من که با هرگونه پارسی سازی موافقم.سلحشور پارس ‏۹ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۳۱ (UTC)[پاسخ]
به نظر من اتلاف وقت است چون در واقع کاری انجام نمیشود و تغییری در کیفیت و محتوا ایجاد نمیشود و وقت زیادی هم میطلبد.iroony ‏۹ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۰۴ (UTC)[پاسخ]
نگران وقتش نباشید من تمام تغییرات را بر عهده می‌گیرم.پدرام ‏۹ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۱۴ (UTC)[پاسخ]
اگر خودتان مشتاق این کار هستید من یکی که مشکلی نمیبینم.یک پارسی سازی است.و مصداق پارسی را پاس بداریم.;)iroony ‏۹ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۲۸ (UTC)[پاسخ]
خوبه. --Wayiran (ب) ‏۱۱ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۶:۱۷ (UTC)[پاسخ]

حق تکثیر

درود. این‌گونه مطالب آماری و لیست‌وار (به‌جز پاراگراف اولش) که قابل بازنویسی با انشاء خود نیست را اگر با ذکر منبع برداشت کنیم فکر نمی‌کنم مشکل حق تکثیر ایجاد کند. نظر دوستان چیست؟--ماني ‏۹ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۰:۵۶ (UTC)[پاسخ]

به نظر من هم مشکلی ندارد...این نقض حق تکثیر واقعا مشکلی شده.چون حداقل در ایران نمیشود مطالب را از بیش از 10 کتاب و منبع بدست آورد.خیلی از مقالات در اینترنت فقط در ویکی پدیا موجود هستند این واقعا برایم جالب بوده.و نشان میدهد واقعا ویکی نتیجه بخش بوده.اما خوب است این مقالات تیتر وار را هم یک تغییری داد تا مصداق کپی پست نشود.iroony ‏۹ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۱۳ (UTC)[پاسخ]

به نظر تبلیغی می آید تا نظر دیگر کاربران چه باشد؟ --سنچولی ‏۹ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۱۸ (UTC)[پاسخ]

خود مقاله اشکالی ندارد ولی لحنش تبلیغاتی است فعلا برچسب لحن را به آن اضافه کردم.سلحشور پارس ‏۹ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۲۳ (UTC)[پاسخ]
(پسته و زعفران محصولات منحصر بفرد ايران است.تركيب منحصر بفرد اين محصولات ممتاز ايران را در پسته گلستان تجربه كنـيد)یا (چاي در گلستان سابقه اي به قدمت عمر گلستان دارد . ايرانيان چاي را با گلستان و گلستان را با چاي مي شناسند.) کجای این مقاله مشکلی ندارد؟؟؟این مقاله کاملا تبلیغاتی است.iroony ‏۹ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۳۵ (UTC)[پاسخ]
ایرونی عزیز من هم همین را گفتم.مقاله باید تغییر کند ولی نباید حذف شود.سلحشور پارس ‏۹ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۳۸ (UTC)[پاسخ]
متنش زیاد بد نیست. در بین این همه خرابکاری تبلیغاتی از این‌جور مقالات که سرشناسی لازم را دارند باید استقبال کرد.--همان ‏۹ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۴۳ (UTC)[پاسخ]
بد نیست، فقط از خط اول تا خط آخر تبلیغ محصولات گلستان است. --سنچولی ‏۹ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۴۷ (UTC)[پاسخ]
به نظرم مقاله صنعتی بوتان بهتر است.طبق سیاست ویکی پدیا، ویکی پدیا محل تبلیغ نسیت...به نظرم در اینجا سیاست ویکی زیر پا گذاشته شده.اگر یک اطلاعات کلی در مورد کارخانه و محصولاتش میداد آنوقت درست بود اما بیشتر تعریف و تمجید شده...به نظرتان ایرانیان چای را با گلستان میشناسند؟؟آدم را یاد دیالوگهای فیلمها تبلیغاتی میاندازد ... iroony ‏۹ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۵۵ (UTC)[پاسخ]
فعلاً به دست مرد تنها درست شد.--سنچولی ‏۹ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۵۸ (UTC)[پاسخ]

المپیک؟

درود. المپیک شروع شده و هنوز کسی دست به صفحه‌اش نزده. نیازی به پروژه نیست؛ اما این‌که صفحه خاک بخورد اصلاً خوب نیست. من دارم کار افتتاحیه‌اش را می‌سازم (; امیدوارم همه همکای کنند. م‌ح‌مـود ‏۹ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۶:۳۰ (UTC)[پاسخ]

اگر ایران فقط یک مدال برنز گرفت من قول میدهم صفحه ای بسازم چهل ستون چهل پنجره....اما برای آدم دل و دماغ نگذاشتند...البته با اینکه ربطی به این قضایا ندارد....اما به نکته خوبی اشاره کردید...--iroony ‏۹ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۰۰ (UTC)[پاسخ]
مدال هم نیارند، فعلا آبرویمان جلو جلو با اینجور خبرها رفته.--زرشک ‏۱۰ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۷:۰۰ (UTC)[پاسخ]
بله واقعا تأسف آوره توهین به زنان ایرانیه، البته این حرف های دل مردم ایران نیست یا بهتر است بگویم امیدوارم نباشد Ali20 wiki ‏۱۰ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۷:۲۴ (UTC)[پاسخ]
نظرات هر بی خردی رو نباید به پای همه نوشت. البته که بیش تر مردم اینجوری فکر نمی کنن. نگران مدال هم نباشید، جوجه رو آخر پاییز می شمرن. ایران تو هیچ المپیکی بی‌مدال نبوده(جز اونایی که شرکت نکرده!)! --Wayiran (ب) ‏۱۱ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۷:۲۵ (UTC)[پاسخ]
متاسفانه وقتی مسولین کشور به ریش پرفسوری ورزشکاران بیشتر از اردو و آماده سازی آنها حساس هستند وضع به همین منوال است..--iroony ‏۱۳ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۸:۱۰ (UTC)[پاسخ]
پاسخ استفتا از مقام معظم رهبری: گذاشتن ريش پرفسوری جايز نيست.(در همان سایت)--iroony ‏۱۳ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۸:۱۲ (UTC)[پاسخ]
همچنین این را ببینید--iroony ‏۱۳ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۸:۲۹ (UTC)[پاسخ]

فقر شدید

واقعا برازنده ایران نیست اینقدر سطح ویکی اش پایین باشد...این و این یک نمونه معمولی هستند....ویکی ترکیه ای ۱۱۳ هزار مقاله دارد چیزی که حالا حالا ها ما باید بدوییم تا بهش برسیم....فقط خوبی ویکی فارسی این است که برای کسی که انرژي برای کار دارد موقعیت بی انتها برای مقاله نویسی مهیاست آنهم در مقالاتی که در ویکی های مشابه اصلا حتی جای یک واو اضافی را ندارند و کامل کامل هستند ولی در فارسی حتی ایجاد نشده و یا فرقی با ایجاد نشدن ندارد..موضوعاتی مثل گوریل(که در انگلیسی قفل شده اند) ایجاد نشده(ایجادش کردم) اما موضوعی مثل گوریل انگوری موجود...به نظر من یک الویت بندی بکنیم بد نیست...خدایش این شایسته اسم ایران نیست....--iroony ‏۹ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۱۵ (UTC)[پاسخ]

جناب ایرانی، ویکی فارسی تنها متعلق به ایران و یا ایرانیان نیست. توجه داشته باشید که اینجا ویکی فارسی است و نه ایرانی! --سندباد ‏۱۰ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۱:۰۰ (UTC)[پاسخ]
اگر فارسی بود دوستان تاجیکی نیز در آن نگارش میکردند.چند درصد از اهالی اینجا ایرانی هستند؟؟به نظر من استفاده کنندگان ویکی فارسی اغلب ایرانیان هستند چون تمام ایرانیان از اینجا استفاده میکنند اما تمام فارس زبانان نه...--iroony ‏۱۰ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۶:۳۶ (UTC)[پاسخ]
ویکی پدیا مرز ندارد و کاری ندارد که چند درصد کاربران اهل کجا هستند. در این که اکثر مشارکت کنندگان در ویکی فارسی، ایرانی هستند شکی نیست، اما این دلیل نمی شود که ایرانیان خود را صاحب ویکی فارسی بدانند، همانگونه که اهالی انگلستان و یا آمریکا نیز خود را صاحب و مالک ویکی انگلیسی نمی دانند. اگر اهالی تاجیکستان، در ویکی فارسی مشارکت نمی کنند، مشکلشان استفاده خط سیریلیک در الفبای فارسی-تاجیکی است. --سندباد ‏۱۰ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۳۵ (UTC)[پاسخ]
نمیدانم شاید حق با شما باشد اما به هر حال و به هر علتی تمام پارس گویان در اینجا مشارکت ندارند اما تمام ایرانیان چرا...یک موضوع هم میخواستم مطرح کنم اینکه آیا مقاله ای در تاجیکی برای آموزش رسم الخط فارسی هست؟؟من که وضعیت خواندن حروف به سرلیکم افتضاح است اما تا همان اندازه اش هم نتوانستم چیزی بیابم..--iroony ‏۱۰ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۲۰ (UTC)[پاسخ]
نظرتان راجع به این و این همچنین این و این چیست؟ همچنین این و این را هم به عنوان مثال ملاحظه کنید. مقاله تلفن فقط یک تعریف یک خطی با یک تاریخچه مختصر دارد.Pastorals2007 ‏۱۱ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۵:۱۱ (UTC)[پاسخ]
جانا سخن از زبان ما میگویی....میدانید چرا چون فکر و ذکرمان اینهاست و ببینید چه مقاله مفصلی هم دارد...و ببینید چه رده و مقاله هایی دارد...به نظر من رنگ سیاه خوب است اما همش سیاه خوب نیست...--iroony ‏۱۱ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۶:۳۰ (UTC)[پاسخ]
فکر می‌کنم بیشتر مشکل از اونجایی که هدفمند عمل نمی‌شه...و در واقعیت نیروی موجود در جهت صحیح مورد استفاده قرار نمی‌گیرد...به نظرم مقایسه‌های جالبی بود و از این‌ها جالبتر فقر مقالات بخش هنری است که به شخصه آنرا کمبودی عظیم می‌دانم، ما مقالات کلیدی و بسیار مهممان همچنان ناقص است و شما اینگونه مثال میزنید، به ساده ترین‌ها مثل انسان، زن، مرد نگاه کنید. ریشه‌ای تر از این‌ها مگر موجود است؟ ولی همچنان ناقص هستند. تا زمانی هم که هدفمند و از دوستان فعال به درستی استفاده نشود وضع همین است. موفق باشید. (گاتیک مَن ‏۱۱ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۸:۳۱ (UTC))[پاسخ]
درود برهمگی،دوستان در ویکی پدیا کسی نمی تواند دیگری را مجبور به نوشتن مطلبی کند این خود مصداق نوعی سانسور است واما درمورد مطالب مربوط به سکس چه کسی گفته مقالات مربوط به این مسائل بی اهمیت است در ویکی انگلیسی ما هم درگاه سکس داریم هم درگاه برهنگی چون سکس یکی ازمهمترین مسائل مربوط به انسان می باشد.این که افراد مطابق علایق خود مقاله ای را شروع می کنن یکی از ویژگی های ویکیپدیا درهمه زبان هاست که در بیرون از ویکی به آن خرده می گیرند که بحثش جداست.قربان شماAli20 wiki ‏۱۱ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۱۸ (UTC)[پاسخ]
دوستان خواهشاً بهانه دست حکومت ندين اينجا رو خدای ناکرده ببنده. بگذاريد اول موضوعات ديگه کامل بشه بعدش اين چيز ها. نه اينکه من با نوشتن اين چيز ها مخالف باشم ولی ذره ذره.--دوستدار ويکيپديا ‏۱۱ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۲۴ (UTC)[پاسخ]
البته جمهوری اسلامی یک جورایی ویکی پدیا را بسته با فیلتر کردن هاش اگر شما در خواست دوست همکارمان سنمار را از مدیر رامین برای تغییر آیه حشر به الحشر برای جلوگیری از فیلتر ایران را می دید متوجه می شدید همچنین در خواست کاربر آبتین از سندباد برای خنثی سازی ویرایش کاربری بروی مقاله ای به نام خوار کسه را می دید چون آبتین به خاطر فیلتر به صفحه دسترسی نداشت یکبار هم این مشگل برای مرد تنها پیش آمد پس می بینید که حکومت نیاز به بهانه ندارد.قربان شماAli20 wiki ‏۱۱ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۳۶ (UTC)[پاسخ]
پیوند میان ویکی همین مقاله هم فیلتر است...من نمیگویم کسی را مجبور کنیم به نوشتن مقاله ای که علاقه ندارد چون به این ترتیب اصلا آن شخص در مقاله ای که علاقه ای به آن ندارد کارایی نخواهد داشت...فقط دیگران را دعوت کنیم به نگارش مقاله هایی در موضوعهای عام تر واقعا مثال مقاله های زن و مرد و انسان مثال خوبی است یا به این و این نگاه کنید...در واقع یک توافق جمعی لازم دارد الویت بندی منهم بسیار مقالاتی نوشتم که به موضوع آن خیلی علاقه نداشتم اما دیدم موضوع مهمی در رده خودش میباشد اما به نظرم بعضی ها کار زیادی را دوست ندارند و دوست دارند زود به نتیجه برسند و موضوعات عام مثل انسان موضوعی نیست که با چند خط رفع شود برای همین دنبال موضوعات راحتر میروند....بخش سکسولژی در جای خود مهم است اما در الویت بالایی با توجه به حساسیت جمهوری اسلامی قرار ندارد و مطمئن باشید پر طرفدار ترین و پر بیننده ترین مقالات هستند اما نه از نظر علمی...--iroony ‏۱۱ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۵۷ (UTC)[پاسخ]
مسلما اجبار نیست، ولی همیشه می‌توان به هر موج عظیمی جهت داد،‌ چرا که بسیاری از کاربران اولویت‌های صحیحی را برای گسترش انتخاب نمی‌کنند. و حق با دوستان است، هر چند مسائلی از قبیل عنوان یاد شده در جوامع امروز دنیا هنجار به حساب می‌آیند ولی شاهد سانسور آن‌ها در بسازی از کشورهای در حال توسعه هستیم،‌ به هر جهت بیشتر آی اس پی ها عناوین خاصی را در موتورهای فیلترینگ خود بسته‌اند، و ویکی هم در آن‌ها جای دارد، پس عملا تکمیل یا عدم تکمیل اون دسته از مقالات فرقی نداره، در نهایت فیلتر می‌شن.(گاتیک مَن ‏۱۱ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۰:۵۰ (UTC))[پاسخ]
یکی از مسائلی که فریدمن استاد علم اقتصاد در اروپا برای اولین بار مطرح کرد موضوع تقسیم کار بود که همین کار باعث شد یک کارخانه سوزن سازی با این کار تولیداتش چتد برابر شود فریدمن هیچ کاری نکرد جز اینکه هر نفر را برای یک کار گذاشت...من همین کار را در ویکی پیشنهاد میکنم که هر یک یا چند نفر روی یک موضوع خاص تمرکز کند تا آن را به یک جایی برساند مثلا خودم را عرض میکنم من یک روز مقاله فیلیپین را مینویسم فردا مقاله گراز و خرس پاندا و پس فردا رواقیون...در واقع اینطوری من انرژیم را پرت و پلا صرف کردم و از هر موضوعی یک گذری کردم و به اندازه وقتی که گذاشتم بهره ای نصیب هیچکدام از رده ها نشده برای همین کلا تمرکزم را در رده حیوانات گذاشتم...مثلا اگر کسی با من در این رده همکاری کند مطمئنا میتوانیم مقاله های این رده را در مدت کوتاهی به اندازه قابل قبولی برسانیم در مورد سایر رده ها هم به نظرم یک چنین تمرکزی میتواند چاره ساز شود و مهمتر اولویت بندی است مثلا همین رده هنر که اشاره شد رده ای است که از اولویت برخوردار است و اگر دو نفر واقعا وقت بگذارند مطمئنا ظرف مدت کوتاهی به جایی میرسد...یک نوع مدیریت لازم است که منابع انسانی محدود در ویکی را سازمان دهی کند به نظرم مدیریت باید یک سر وسامانی بدهد و تقسیم کار کند و اگر مدیریت نتوانست خوب است خودمان چنین ترتیبی بدهیم و اولویت بندی و تقسیم کار کنیم...نظر دوستان چیست؟؟--iroony ‏۱۱ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۳:۳۹ (UTC)[پاسخ]
اینکه گفتید تمرکز در مقاله نویسی وجود داشته باشد چیز خوبی به نظر میرسد. چون هر کس در یک رشته معلومات و مهارت دارد و کار مربوط به خودش را بهتر انجام میدهد. اگر کاربرانی که با هم رشته هستند و فیلد کاریشان نزدیک تر است، روی یک پروژه یا موضوع خاص تمرکز داشته باشند هم چه بهتر، چون در این صورت هم خسته نمی شوند، هم کارشان زودتر به نتیجه میرسد و از این طرف هم پروژه ها و مقالات کاملتر از آب در می آیند.Pastorals2007 ‏۱۱ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۷:۱۷ (UTC)[پاسخ]
درست است من به نظرم چاهی به عمق ۱۰۰ متر بهتر از دریایی به عمق نیم متر است...اگر هر گروهی تا حصول به نتیجه به یک موضوع بپردازد و آن موضوع را از هر حیث کامل کند بهتر است تا مقالات چند خطی در تمام رده ها بنویسد...۲ مقاله کامل بهتر از ۱۰ مقاله چند خطی است...--iroony ‏۱۱ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۸:۴۷ (UTC)[پاسخ]
پس از تصدیق صحبت دوست عزیز iroony باید عرض کنم عده کثیری از دوستان به دلیل توانایی تسلط بر زبان‌های دیگر فعالیت می‌کنند و شاید بر جنبه خاصی تسلط موضوعی ندارند، این اشخاص می‌توانند به جای وقت گذاری روی ده مقاله، هر کدام یک پاراگراف یا عنوان از یک یا چند مقاله را به عهده بگیرند و بعد از ترجمه به صورت گروهی قرار دهند، اینطوری کیفیت کار و سرعت عمل هم بالا می‌رود و از همه مهم تر مقالات خرد نخواهیم داشت. (‍‍گاتیک مَن ‏۱۲ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۵:۱۷ (UTC))[پاسخ]

توجه عاجل

توجه ویژه شما دوستان گرامی برای انتخاب یکی از این تصاویر به عنوان تصویر برگزیده هفته پیش رو ،خواهشا سرعت رو مورد توجه قرار بدید!--فرزاد خلیفه ‏۱۰ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۳:۵۲ (UTC)[پاسخ]

به نظر من هم فکر خوبیست.♦ مرد تنها ♦ ب ‏۱۰ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۴:۰۰ (UTC)[پاسخ]
به نظر من بهتر است عکسی انتخاب شود که شعار مسابقات (یک جهان، یک رویا) را هم در بر داشته باشد. م‌ح‌مـود ‏۱۰ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۹:۴۷ (UTC)[پاسخ]

این انتخاب ها را هم دارید.--زرشک ‏۱۰ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۴:۱۹ (UTC)[پاسخ]

تصویر شماره ۲ و ۳ که تعریفی ندارند..تصویر شماره ۴ هم توضیح لازم دارد...تصویر شماره ۱ از بقیه بهتر است..اما به نظرم این تصویر خیلی جالب است نظر بقیه چیست؟--iroony ‏۱۰ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۲۱ (UTC)[پاسخ]
من نظرم این تصویر است واقعا فوق العاده است به شعار بازیها هم میخورد حتما ببینیدش.--iroony ‏۱۰ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۲۶ (UTC)[پاسخ]
نه اصلا خوب نبود. اتفاقا ۳و ۲ بالا خوب بودند. شماره ۵ را هم ببینید--Taranet ‏۱۰ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۴۰ (UTC)[پاسخ]
نظر من هم همین شماره ۵ است--iroony ‏۱۰ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۱۳ (UTC)[پاسخ]
ایضا ۵! سندباد ‏۱۰ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۲۳:۲۰ (UTC)[پاسخ]
نیز.--زرشک ‏۱۱ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۱:۳۹ (UTC)[پاسخ]
--Wayiran (ب) ‏۱۱ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۷:۲۲ (UTC)[پاسخ]

درخشش جهانی دانشگاه شریف

با اجازه دوستان، این قسمت را منتقل کردم. مراجعه شود به اینجا. تشکرات. قهوه خانه should be for technical wiki-related discussions. با اجازه.--زرشک ‏۱۲ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۵:۵۳ (UTC)[پاسخ]

رده ۳۶

درسته زیاد مهم نیست اما به رده ۳۶ ارتقا یافتیم.پدرام ‏۱۲ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۹:۳۵ (UTC)[پاسخ]

(تعارض) بر اساس کدام آمار؟ اینجا که رده ۳۸ را نشان می‌دهد! --سندباد ‏۱۲ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۹:۴۳ (UTC)[پاسخ]
درست است اما تعداد مقالات ما بالاتر رفته یکی باید رتبه‌بندی را بروز کند.پدرام ‏۱۲ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۹:۴۸ (UTC)[پاسخ]
اشتباه گفتید رده ۳۷م را پس گرفتیم [۱۸] :)امیرΣυζήτηση ‏۱۲ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۹:۴۱ (UTC)[پاسخ]
راست می‌گویید این‌ها کی از ما عبور کردند که من متوجه نشدم.پدرام ‏۱۲ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۹:۴۶ (UTC)[پاسخ]
ویکی هایتی‌ای با کمک چند تا بوت، در عرض دو هفته از زیر ۱۰۰۰ پرید به ۵۱۰۰۰ مقاله با عمق -۰- و کسب رده ۳۴! سندباد ‏۱۲ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۹:۵۲ (UTC)[پاسخ]
چه سرعتی٬ با بوت هم به این راحتی نمی‌شود بالا رفت.پدرام ‏۱۲ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۹:۵۵ (UTC)[پاسخ]
این رده بندی ویکی هم مثل رده بندی فیفا برای تیمهای ملی است!!!--iroony ‏۱۲ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۰۰ (UTC)[پاسخ]

فارسی غربی و فارسی شرقی

در راه احداث ویکی‌اخبار فارسی با مشکل جدید مواجه شده‌ایم.از همه دوستان مخصوصا مانی و به‌آفرید و الفبه که با بحث زبان آشنایی بیشتر دارند خواهشمند هستم این پست وبلاگ را بخوانند.از سایر دوستان اللخصوص افغان‌های عزیز هم خواهشمند هستم بخونند و نظرشون تو وبلاگ به انگلیسی بگذارند یا خیر اینجا فارسی بگذارند من خود ترجمه خواهم کرد.راستی صاحب وبلاگ یکی از اعضای اصلی کمیته زبان‌ها فراویکی‌ هستند.خلاصه اینکه از نظر اونها ما در فارسی داریم فارسی شرقی و فارسی غربی و اینکه این‌ها دوزبان مجزا هستند و الخ....♦مرد تنها♦ ب ‏۱۳ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۲۴ (UTC)[پاسخ]

دست‌پخت غرض‌آلود مشتی میسیونر را حقنه می‌خواهند کرد! این سرآغاز خوبی برای [...]شناسی‌است. به‌آفرید ‏۱۳ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۰:۳۵ (UTC)[پاسخ]
به نظر می‌آید در آینده برای همین ویکی‌ هم برنامه دارند.پس از اجازه گرفتن از وی انشالله ای‌میل ها را روی میلینگ لیست ویکی‌پدیا فارسی منتشر می‌کنم♦مرد تنها♦ ب ‏۱۳ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۰:۵۷ (UTC)[پاسخ]
به نظر من ISO 639-3 یک چیز دمدمی هستش. من خودم چند بار برای "bal" دچار مشکل شدم و همیشه طرفها را مجاب کردم که همان کد ماکرو رو برای پروژه قبول کنند. ولی در پروژه ویکی موفق نه بودم. فعلا دارم با یک کد کار می کنم. به نظر من در پروژه خبر آنچنان مشکلی با وجود کد ماکرو" fa" پیش نمی یاد. به نظر من دو بخش فارسی به لحاظ زبان شناسی چنان از هم دور نشده اند که بتواند آنها را زبان مجاز شناخت.در ضمن در پروژه ی با کد ماکرو هر دو طرف می تونن به خبر رسانی مشغول باشند با گویش خودشان.مصطفی دانشور ‏۱۳ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۰۷ (UTC)[پاسخ]
فکر کنم بیشتر یارو اصلا نفهمیمده ISO-639-3 چیست. داشتن یک کد در این استاندارد به معنی زبان مستقل بودن آن کد نیست. به وی این لیست را بدهید: en:List_of_ISO_639-3_codes
مثلا AuE, AusE, en-AU می شود انگلیسی استرالیایی و SAE, en-ZA می شود انگلیسی آفریقای جنوبی. خیلی از زبان‌های دیگر همه اینگونه است، یا مثال دیگر برای ترکی آذربایجانی هم دو کد به نام‌های شمالی (azj) و جنوبی (azb) در جدول هست. فکر کنم این کدها را در همه حداقل در Regional setting ویندوز دیده‌اند.
آن سایت اتنولاگ هم معتبر نیست، باید یک منبع آکادمیک بیاورند که نمی‌توانند بیاورند. --رستم ‏۱۳ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۰۹ (UTC)[پاسخ]
ممنون می‌شوم دوستان در همان وبلاگ هم نظر را بگذارند. در ضمن از دوستان می‌خواهم در میلینگ لیست ویکی‌پدیا فارسی عضو باشند♦مرد تنها♦ ب ‏۱۳ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۱۵ (UTC)[پاسخ]
البته بحمدالله واجد شرایط تشخیص داده شد♦مرد تنها♦ ب ‏۱۳ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۷:۴۵ (UTC)[پاسخ]
برخی دوستان که در آن وبلاگ نظر دادن اسم یارو رو غلط نوشته اند (Gerald) اسمش (Gerard)مصطفی دانشور ‏۱۴ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۸:۲۸ (UTC)[پاسخ]
به خانه این آقای خِرارد زنگ زدم نبود. باز هم سعی می‌کنم. خبری شد خبر می‌دهم.--ماني ‏۱۴ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۱۷ (UTC)[پاسخ]

Manual for new and small Wikipedias

Hello, at Meta there are pages created to help new and small Wikipedias: Manual and Wikipedia and help pages. You are welcome to have a look and comment. Kind regards--Ziko ‏۱۳ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۲۲:۳۶ (UTC)[پاسخ]


Thanks, But do you really think that Persian/Farsi wikipedia is a new/small wikipedia!!!!!!!!!!!!!!! ??????????--Wayiran (ب) ‏۱۴ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۸:۲۷ (UTC)[پاسخ]

LOL!!!!!--دوستدار ويکيپديا ‏۱۴ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۸:۴۴ (UTC)[پاسخ]

البته انقدر کم به اینجا سر می‌زنم که دیگه نمی‌تونم خودمو عضو ویکی‌پدیا بدونم ): ولی در مورد این گپ باید بگم دوستمون Ziko منظورش این نبوده که فارسی small یا new است، بلکه صرفاً خواسته از تجربیات قدیمی‌کارها استفاده کنه. اگه دقت کند گفته to have a look and comment.این توهم «همه دشمن ما هستند» کی تموم می‌شه! علی سبزواری ‏۱۵ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۰۵ (UTC)[پاسخ]

الگوهای فارسی

با سلام

در خلال تلاش برای ایجاد پروژه ارزیابی من سعی کردم یک الگو بسازم. اما چنانکه دوستان می‌گویند این الگو بهتر است تماما فارسی یا انگلیسی باشد.[۱۹] [۲۰]

متأسفانه من خودم خیلی نمی‌توانم در این زمینه کمک کنم. پیشنهاد شما چیست؟--سید ‏۱۵ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۴:۴۲ (UTC)[پاسخ]

من چیزی در مورد درست کردن این بلد نیستم، ولی میخواستم به شما خسته نباشید بگم و بخاطر زحمتی که میکشید تشکر. ایجاد پروژه ارزیابی قدم خیلی مهمی میباشد.--دوستدار ويکيپديا ‏۱۵ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۷:۰۱ (UTC)[پاسخ]
سید جان من شدیداً باور دارم که اگر تماما فارسی باشد، بهتر است. تنها کمی زحمت ترجمه و... بیش‌تر خواهد شد که می‌ارزد. یک بار الگوها ترجمه می‌شوند و تا سال‌های سال در ویکی فارسی استفاده خواهند شد. به قول مولوی: «خشت اول چون نهد معمار کج // تا ثریا می‌رود دیوار کج». اگه الان از الگوهای انگلیسی استفاده بشه، دیگه در آینده تغییر اون‌ها به فارسی اونقدری سخت میشه که تا همیشه این الگوها انگلیسی باقی خواهند موند. ای کاش زمان و دانششو داشتم تا تو ترجمهٔ الگوها به شما کمک می‌کردم. به هر حال من هم از زحمات شما برای این پروژه تشکر می‌کنم. سعی می‌کنم همکاری در ترجمهٔ این الگوها رو جزء اولویت‌هام قرار بدم. --Wayiran (ب) ‏۱۵ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۰۴ (UTC)[پاسخ]
فقط یکی دو تا نیست. این الگوها در بسیاری از پروژ‌ها به کار می‌روند و باید میان این پروژه‌ها هم ارتباط باشد. در ضمن نیاز به مهارت قابل توجهی هم هست. تا ویکی‌پروژه‌ها قوی نشوند و کاربران آن‌ها معیارهای کلاس‌بندی را با توجه به همان معیارهای Wikipedia 1.0 Assessment انجام ندهند فکر نکنم سرسری بتوان این کار را انجام داد. سقوط رؤیا | ɸ | Ɣ | ‏۱۵ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۱۲ (UTC)[پاسخ]

دربارهٔ ارتباط میان ویکی‌پروژه‌ها هم کم‌کم شکل می‌گیره... این پروژه خودش تا چند ماه دیگه حداقل به جایی خواهد رسید تا اون موقع احتمالا ویکی‌پروژه‌های دیگر هم در چرخهٔ صحیح خواهند افتاد... ما هم که یکی دو نفر نیستیم... من فردا احتمالا بتونم وقت بذارم رو این موضوع... سرسری هم انجام نمی‌دیم... این کار اگه انجام بشه برگزیدن مقالات خوب و برگزیده به شکلی سامان‌مند (سیستماتیک) انجام خواهد شد و این شدیدا به نفع ویکی فارسی است... --Wayiran (ب) ‏۱۵ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۲۱ (UTC)[پاسخ]

پس اگر توانستید سری هم به ترجمهٔ اطلاعات Wikipedia 1.0 Assessment نیز بزنید. معیارهای Wikipedia 1.0 Assessment بایستی در این‌جا نیز اجرا شوند؛ اگر معیار محلی گذاشته شود دیگر Wikipedia 1.0 Assessment نمی‌شود!سقوط رؤیا | ɸ | Ɣ | ‏۱۵ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۴:۲۹ (UTC)[پاسخ]

شکل «ی» میان‌جی

درود. آموزگاران‌مان به ما یاد داده‌اند که هر دو شکل یای میان‌جی (ـه‌ی و ـهٔ) درست هستند؛ ولی شکل اوّلی به‌خاطر این‌که فارسی‌تر است مقبول‌تر و بهتر است. چرا شکل دوم را جایگزینش می‌کنیم؟ م‌ح‌مـود ‏۱۵ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۰:۲۵ (UTC)[پاسخ]

گویا دومی دستور خط فرهنگستان است. --Wayiran (ب) ‏۱۵ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۰:۵۶ (UTC)[پاسخ]
می‌گویند یکی از ریشه‌ای‌ترین بحث‌های این‌جا همین ـهٔ بوده است. جناب مانی گفتند که در آخرین دستورالعمل فرهنگستان همین ـهٔ ترجیح داده شده است. این هم پیوند به این نسخه. سقوط رؤیا | ɸ | Ɣ | ‏۱۵ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۰۰ (UTC)[پاسخ]

زبان عربی اصلاً حالت دستوری «اضافه» ندارد که بخواهد هٔ یا ه‌ی داشته باشد. چنین چیزی در عربی وجود ندارد. اتفاقاً ‌طبق رسم‌الخط جدید تصویب‌شدهٔ فرهنگستان زبان فارسی هٔ نوشته می‌شود و برای همین هم در ویکی‌پدیا استاندارد فرهنگستان زبان پذیرفته و جاافتاده‌است. کارهای من‌درآوردی ویراستاران کتاب‌ها که هر کدام یک سازی می‌زنند را نمی‌شود "رسم‌الخط جدید فارسی" لفب داد. یک عده هم الان شروع کرده‌اند به‌جای کاملاً می‌نویسند "کاملن"! این خودسری‌ها در خط جاافتاده هزارسالهٔ یک زبان خیانت به آن زبان است. شب خوش.

این گفتهٔ مانی است.سقوط رؤیا | ɸ | Ɣ | ‏۱۵ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۰۴ (UTC)[پاسخ]

زیبا گفت. خیانت به آن زبان است. --Wayiran (ب) ‏۱۵ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۲۴ (UTC)[پاسخ]
عجب! م‌ح‌مـود ‏۱۵ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۰۵ (UTC)[پاسخ]

تبدیل تاریخ‌های خورشیدی-قمری-میلادی

کسی تارنما یا نرم‌افزاری در این زمینه می‌شناسد؟ پیش‌تر این بود، ولی چند هفته‌ای است که کار نمی‌کند... --Wayiran (ب) ‏۱۵ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۱۸:۱۱ (UTC)[پاسخ]

این لینک درسته بالایی نه.مصطفی دانشور ‏۱۵ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۴۹ (UTC)[پاسخ]

The LocalisationUpdate extension has gone live

The LocalisationUpdate extension is now enabled for all Wikimedia projects. From now on new localisations that become available in SVN will become available to your project within 24 hours. Your localisations get into SVN from translatewiki.net typically within a day and at worst in two days. This is a huge improvement from the old practice where the localisations became available with new software. This could take weeks, even months.

The localisations done by our community at translatewiki.net are committed to SVN typically every day. When the system messages in English are the same as the local messages, they will now be inserted in a file and are available for use in all our projects in a timely manner

What this means for you

Local messages have an impact on the performance of our system. It is best when messages are as much as possible part of the system messages. In order to remove unnecessary duplication, all the messages that have a local localisation and are exactly the same as the system message will be removed. What we ask you to do is to compare and proof read the messages in translatewiki.net and the local messages. You can then either remove local messages when the translatewiki.net message is to be preferred or, you can update the message at translatewiki.net.

Messages that are specific to your project will have to stay as they are. You do want to check if the format and the variables of the message are still the same.

Why localise at translatewiki.net

When you localise at translatewiki.net, your messages will be used in all Wikimedia projects and eventually in all MediaWiki based projects. This is how we provide the standard support for your language. When messages change, at translatewiki.net you will be prompted to revisit your translations. Localising is more efficient because we have innovated the process to make you more efficient; there is text explaining about messages and we have applied AJAX technology to reduce the number of clicks you have to make.

Translatewiki.net update

How can we improve the usability for your language

We expect that with the implementation of LocalisationUpdate the usability of MediaWiki for your language will improve. We are now ready to look at other aspects of usability for your language as well. There are two questions we would like you to answer:Are there issues with the new functionality of the Usability InitiativeDoes MediaWiki support your language properly

The best way to answer the first question is to visit the translatewiki.net. Change the language to your language, select the “vector” skin and add the advanced tool bar in in the preferences and check out the new functionality. And make some changes in your user page. When there is a need to improve on the localisation, please make the necessary changess . It should update your localisation straight away. We would like you to report each issue individually at http://meta.wikimedia.org/wiki/Usability_issues.

When there are problems with the support of MediaWiki for your language, we really want to know about this. It is best to report each issue separately. In this way there will be no large mass of issues to resolve but we can address each issue on its own. Consider issues with the display of characters, the presentation of your script, the position of the side bar, the combination of text with other languages, scripts. It is best to try this in an environment like the prototype wiki as it provides you with a clean, basic and up to date environment. The prototype wiki is available for five languages but you can select any of them, change the preferences to your language and test out MediaWiki for your language.

We would like you to report each issue individually at http://meta.wikimedia.org/wiki/Language issues. The issues you raise will all be assessed. It is important to keep each issue separate, because this will make it easier to understand the issues and find solutions.

PS This text has been approved by Naoko, Brion and Siebrand. Thanks, GerardM ‏۲۸ سپتامبر ۲۰۰۹، ساعت ۲۱:۰۴ (UTC)[پاسخ]