امپراتوری سلجوقی

یک امپراتوری بزرگ ترک‌تبار ایرانی‌مآب حاکم بر ایران و آسیای میانه (۱۰۳۷–۱۱۹۴)
(تغییرمسیر از دوره سلجوقی)

امپراتوری سَلْجوقی یک امپراتوری تُرک‌نژاد[۱۰][۱۱][۱۲] با فرهنگ ترکی-ایرانی [۱۳][۱۴] و سنی‌مذهب بود که توسط ایل قنیق از ترکان اغوز بنا نهاده شد.[۱۵] سلجوقیان از سرزمین مادری خود یعنی حاشیه دریاچه آرال به خراسان حمله کرده و سپس وارد بخش مرکزی ایران شدند و پس از آن با پیروزی بر امپراتوری بیزانس در نبرد مَلازگرد، آناتولی را تصرف کردند.[۱۶] سلجوقیان تحت سلطنت طغرل بیک، با ایجاد تسلط سیاسی بر خلافت عباسی در بغداد، در عمل رهبری جهان اسلام را به دست گرفتند.[۱۷] قلمرو سلجوقیان در زمان اوج خود از شرق تا کوه‌های هندوکش، از غرب تا آسیای صغیر و شام، از شمال تا آسیای مرکزی و از جنوب تا یمن ادامه داشت.

امپراتوری سلجوقی

امپراتوری بزرگ سلجوقی
سلجوقیان
۱۰۳۷–۱۱۹۴
پرچم سلجوقیان
پرچم عقاب دو سر، از اصلی‌ترین نماد‌های دودمان سلجوقی
نشان ملی سلجوقیان
نشان ملی
قلمرو سلجوقیان در اوج گسترهٔ خود در زمان ملکشاه یکم
وضعیتامپراتوری
پایتخت
زبان(های) رایجفارسی (زبان رسمی و اداری)[۱][۲][۳]
ترکی سلجوقی (زبان خاندانی و نظامی و ارتش)[۳][۴]
عربی (زبان علمی و ادبی و دینی)[۱][۳]
دین(ها)
اسلام (سنی)
حکومتپادشاهی موروثی
فهرست سلاطین سلجوقی 
• ۱۰۳۷–۱۰۶۳
طغرل‌بیک (نخستین)
• ۱۱۷۴–۱۱۹۴
طغرل سوم (واپسین)[۵][۶]
تاریخ 
• طغرل بیک این امپراتوری را بنیان نهاد.
۱۰۳۷
• ملکشاه یکم بر تخت نشست.
۱۱۸۲
• پس از محمود دوم امپراتوری چند پاره شد.
۱۱۳۱
• حکومت توسط خوارزمشاهیان برافتاد.[۷]
۱۱۹۴
مساحت
۱۰۸۰ م.[۸][۹]۳٬۹۰۰٬۰۰۰ کیلومتر مربع (۱٬۵۰۰٬۰۰۰ مایل مربع)
پیشین
پسین
اغوز یبغو
غزنویان
آل بویه
امپراتوری روم شرقی
کاکویان
روادیان
سلجوقیان روم
بیگ‌نشین‌های آناتولیایی
غوریان
خوارزمشاهیان
ایوبیان
اتابکان آذربایجان
اتابکان دمشق
زنگیان
دانشمندیان
ارتقیان
سلدقیان
ارمن‌شاهان
شدادیان
امروز بخشی از ایران
 ارمنستان
 جمهوری آذربایجان
 روسیه
 گرجستان
 عراق
 اسرائیل
 اردن
 ترکیه
 لبنان
 کویت
 عمان
 امارات متحده عربی
 بحرین
 قطر
 سوریه
 یمن
 پاکستان
 افغانستان
 ازبکستان
 تاجیکستان
 قزاقستان
 قرقیزستان
 چین

امپراتوری سلجوقیان در سال ۱۰۳۷ میلادی توسط طغرل‌ بیگ بنیان‌گذاری شد. طغرل به واسطه سلجوق بیگ که یکی از سران تُرکان اوغوز بود به سلطنت رسید. سلجوقیان باعث اتحاد دوباره جهان اسلام شدند و نقش کلیدی در جنگ‌های صلیبی یکم و دوم داشتند. سلجوقیان به شدت تحت تأثیر فرهنگ ایرانی[۱۸] و زبان فارسی[۱۹] قرار گرفتند و نقش مهمی در ایجاد پیوند بین فرهنگ‌های ترکی-ایرانی ایفا کردند؛[۲۰] به گونه‌ای که حتی باعث انتقال فرهنگ ایرانی به فلات آناتولی نیز شدند.[۲۱][۲۲] استقلال فرهنگی زبان فارسی (از زبان عربی) در امپراتوری سلجوقی شکوفا شد.[۲۳] از آنجا که سلجوقیان، سنت اسلامی یا میراث ادبی قوی از خود نداشتند، زبان فرهنگی مدرسان فارسی خود در اسلام را به کار گرفتند. بدین‌ترتیب زبان و ادبیات فارسی در کل ایران رواج یافت و زبان عربی در آن کشور جز در آثار و معارف دینی ناپدید شد.[۲۳] مهاجرت گسترده ترک‌تباران به مناطق استراتژیک مرزهای شمال غربی(آذربایجان) و غربی(هَمَدان) امپراتوری سلجوقی برای مقابله با حملات احتمالی دشمنان خارجی(به ویژه بیزانس(روم شرقی))، باعث پدیده ترک‌سازی در این مناطق شد.[۲۴]

پیشینه

جد این امپراتوری، سلجوق پسر دقاق تیمور یالیغ بود، دقاق بزرگ‌ترین فرماندهٔ نظامی ایالت اغوز یبغو بود. به دلیل مهارت وی در تیراندازی، به وی لقب تیمور یالیق (کمان آهنین) داده بودند.

حکومت

سلطنت در دودمان سلجوقی دو دوره متمایز داشت؛ یکی دوره اقتدار آن که روزگار سه پادشاه نخستین آنان یعنی طغرل، آلپ ارسلان و ملکشاه را دربر می‌گیرد و به سلجوقیان بزرگ مشهور است و دیگر دوره ضعف و انحطاط آن که پس از مرگ ملکشاه آغاز می‌گردد. در زمان سلطان ملکشاه این حکومت به اوج اقتدار خود رسید که از شرق تا ماوراءالنهر و از غرب تا دریای مدیترانه امتداد داشت. سلطنت سلاجقه بزرگ که پایگاه‌شان خراسان بود تا سال ۵۵۲ هجری قمری برقرار بود، و بعدها در نتیجه بروز اختلافات بر سر جانشینی میان شاهزادگان، اقتدار مرکزی از میان رفت و سرانجام سلطنت آنان به چند قسمت تجزیه و تقسیم گشت: به ترتیب سلجوقیان شام تا اوایل سده ششم، سلجوقیان عراق عجم و کرمان تا اواخر سده ششم، سلجوقیان روم تا پایان سده هفتم، در قلمرو خود حکمرانی کردند. آخرین شاه این سلسله از سلجوقیان عراق عجم بود و طغرل سوم نام داشت.[۲۵][۲۶]

تاریخ (میلای)رویداد
۹۲۰ تا ۹۶۰سلجوقیان به دین اسلام ایمان آوردند.
۱۰۴۰طغرل بیک در نبرد دندانقان، غزنویان را شکست داد.
۱۰۴۳طغرل مرو را به پایتختی خود برگزید و خود را سلطان شرق و غرب خواند.
۱۰۴۵سلجوقیان برای نخستین بار به ارمنستان حمله کردند.
۱۰۵۸طغرل بغداد را فتح کرد و از سوی خلیفه عباسی، به عنوان سلطان شرق و غرب پذیرفته شد و سلجوقیان رهبری جهان اسلام را به‌دست گرفتند.
۱۰۷۱آلپ ارسلان در نبرد ملازگرد، امپراتوری بیزانس را شکست داد و آن‌ها را از آسیای صغیر بیرون راند.
۱۰۸۲ملکشاه یکم در سومین پایتخت سلجوقیان، اصفهان، بر تخت نشست و امپراتوری سلجوقی را به اوج خود رساند.
۱۰۹۲مرگ سلطان ملکشاه و تسلط سلجوقیان از شرق تا ماورالنهر و از غرب تا دریای مدیترانه.
۱۱۱۸محمود دوم آخرین سلطان امپراتوری سلجوقی بر تخت نشست.
۱۱۵۷مرگ سلطان سنجر و سقوط سلجوقیان خراسان.
۱۱۹۴شکست طغرل سوم از سلطان تکش خوارزمشاه و انقراض دودمان سلجوقی.

طغرل‌بیک

ابتدای سلطنت سلجوقیان را باید با خطبه سلطنت برای رکن‌الدین ابوطالب طغرل بن میکاییل بن سلجوق مشهور به طغرل بیک در تاریخ شوال ۴۲۹ هجری در نیشابور دانست.

طغرل به کمک ابوالقاسم علی بن عبدالله جوینی معروف به سالار پوژکان، که همواره در دستگاه قدرت طغرل باقی‌ماند، به نیشابور واردشد و سلطنت را آغاز کرد. طغرل برای خود اسمی عربی به نام، ابوطالب رکن‌الدین محمد را انتخاب کرد و این نام و مقام مورد تأیید خلیفه عباسی قرار گرفت.

طغرل وزیری با کفایت که او را هم رده خواجه نظام‌الملک طوسی می‌دانند به نام عمیدالملک کندری داشت و سیاست و تدبیر او به طغرل یاری بسیار رساند. طغرل در سال ۴۳۳ هجری به شهر ری وارد شد و این شهر را آباد کرده و به‌پایتختی برگزید.

برج طغرل، جایی که طغرل بیگ در آن دفن شد.

او سرانجام در رمضان ۴۵۵ هجری بعد از ۲۶ سال سلطنت در سن هفتاد سالگی در ری درگذشت و در مکانی که به برج طغرل (در ابن بابویه) معروف‌است دفن‌ شد.

آلپ ارسلان

عضدالدوله محمد آلپ ارسلان بن جغری مشهور به آلپ ارسلان برادرزاده طغرل بیک بود و پس از او به سلطنت رسید و وزارت را به عمیدالملک کندری سپرد. اما بعد از مدتی آلپ ارسلان به تحریک رقیب عمیدالملک (خواجه نظام‌الملک طوسی) او را به قتل رساند و نفوذ او به خواجه نظام‌الملک منتقل شد.

بیش‌تر عمر آلپ ارسلان در جنگ با مسیحیان سپری شد. او با انگیزه گسترش اسلام به ارمنستان حمله کرد و بر آن سرزمین غالب شد؛ اما بعد از غلبه بر آن سرزمین در سال ۴۶۴ با حملهٔ رومانوس چهارم امپراتور بیزانس مواجه شد. آلپ ارسلان در نبرد ملازگرد، رومیان را به سختی شکست داد و امپراتور ارمانیوس را دستگیر کرد. مورخان این جنگ را مقدمهٔ تسخیر بیت‌المقدس و آغاز جنگ‌های صلیبی می‌دانند.[۲۷]

سرانجام آلپ ارسلان به دست فردی به نام یوسف الخوارزمی که در جنگ او با حاکم تاوغاچ دستگیر و زندانی شده بود به سختی مجروح شد و بعد از چهار روز جان سپرد. تاریخ‌نگاران چنین ذکر می‌کنند که آلپ ارسلان پیش از مرگ چنین گفته‌است: «دیروز در روی تپه‌ای بودم و زمین را می‌نگریستم که زیر پای ارتشم به لرزه در می‌آمد. در این هنگام به خود گفتم حاکم این جهان منم، چه کسی است که می‌تواند با من مقابله کند. خداوند غرور مرا دیده و جان مرا به وسیلهٔ یک اسیر گرفت».[۲۸][۲۹]

ملکشاه

ملکشاه پسر آلپ ارسلان، بعد از مرگ پدرش به کمک خواجه نظام‌الملک در سال ۴۶۵ هجری به سلطنت دست یافت. او به کمک فراست و دانایی خواجه نظام‌الملک توانست به تمام رقیبان سلطنتی خود از جمله شاهزادگان سلجوقی مدعی غلبه کند.

نقشه‌ای از گستره امپراتوری سلجوقی در زمان ملکشاه یکم

او موفق به توسعه سرزمین‌های تحت سلطه سلجوقیان شد. از متصرفات او می‌توان به بازپس‌گیری اورشلیم از فاطمیون مصر و انطاکیه از روم شرقی نام برد. عراق عرب، گرجستان، ارمنستان، آسیای صغیر و شام از دیگر محدوده‌های تحت تصرف او می‌باشند.

ماندگارترین میراث وی، تنظیم تقویم جلالی است که به نام وی و توسط گروهی از ریاضی‌دانان برجستهٔ زمان او به سرپرستی عمر خیام انجام گرفت.[۲۳] ملکشاه علاقه زیادی به ادبیات، علم و هنر نشان می‌داد. از سلطنت او به خاطر مساجد باشکوه پایتختش اصفهان، اشعار خیام و اصلاح تقویم یاد می‌شود. در دوره پادشاهی وی، مردم او از صلح داخلی و بُردباری مذهبی برخوردار بودند.[۲۳][۳۰] اگرچه حکومت او پس از برکناری خواجه نظام‌الملک و روی کار آمدن تاج‌الملک قمی، حرکتی رو به زوال در پیش گرفت.

خواجه نظام‌الملک در نهاوند به‌دست یکی از اسماعیلیون به نام ابوطاهر اوانی در سال ۴۸۵ هجری کشته شد. البته بنا به روایتی دیگر، خواجه نظام الملک به دست یکی از غلامان خود و به تحریک تاج‌الملوک که پیشکار ترکان خاتون همسر زیبای ملکشاه بود، با ضربت دشنه کشته شد.

ملکشاه نیز در همان سال و تنها سی و پنج روز پس از مرگ خواجه نظام الملک، در حالی‌که در بغداد مهمان خلیفه عباسی بود، دچار زردی گردید و زندگی را بدرود گفت.[۳۱]

چندپارگی و رو به ضعف رفتن سلجوقیان

سلجوقیان از همان آغاز پیروزی بر غزنویان، ولایت‌های کشور را بین سران خود تقسیم کردند. دارالملک (پایتخت) هر کدام از سلاجقه بدین شرح بود: جغری بیگ شهر مرو، موسی یبغو بست در سیستان و هرات، قاورد شهر کرمان، طغرل شهر ری، ابراهیم ینال شهر همدان، قتلمش گرگان و دامغان، و امیر یاقوتی ابهر، زنگان (زنجان) و آذربایجان را ولایت و مرکز حکومتی خود قراردادند.[۳۲]

به علت گسترش حکومت سلاجقه، ملکشاه، کشور را به ایالات و ولایات مختلف تقسیم کرده بود و هر ولایت را یکی از شاهزادگان، امراء یا اتابکان اداره می‌کرد. آنان به علت دوری از اصفهان، پایتخت آن عهد و قدرتی که ملکشاه به آن‌ها داده بود، بعد از مدتی شروع به تشکیل حکومتی جدا و مستقل کردند. این‌چنین سلسله خوارزمشاهیان به دست انوشتکین غرجه که یکی از امراء بود تأسیس شد.

اتابکان نیز برای خود دم از استقلال زدند. در کرمان سلسله سلاجقه کرمان و در آناتولی سلسله سلاجقه روم به وجود آمد. از طرف دیگر اتابکان آذربایجان و اتابکان لرستان هم ادعای استقلال کردند.

سلطان محمود دوم

محمود دوم را می‌توان آخرین پادشاه سلجوقیان دانست که بر تمام تصرفات این سلسله حکومت کرد. پس از اینکه ملکشاه زندگی را بدرود گفت بین پسران و شاهزادگان سلجوقی جدال سنگینی درگرفت. ابتدا، بین دو پسر او محمود و پسر بزرگ برکیارق جنگ بر سر تاج و تخت شکل گرفت. این جدال عاقبت در اصفهان با پیروزی محمود به پایان رسید و برکیارق زندانی شد. اما بعد از مدتی محمود بر اثر بیماری آبله در گذشت و قدرت دوباره به برکیارق برگردانده شد.

محمد پسر دیگر ملکشاه که در آن موقع سلطنت گنجه را بر عهده داشت سر به شورش علیه برادر خویش برداشت. به‌جز جنگ اول که در نزدیکی همدان رخ داد و با شکست محمد به پایان رسید، پنج جنگ دیگر نیز رخ داد که عاقبت به صلح بین دو برادر انجامید. اما برکیارق در سال ۴۹۸ هجری (یک سال بعد از صلح با برادرش محمد)درگذشت و امور به محمد منتقل شد.

سلطان محمد امور مربوط به خراسان را به برادر خود سلطان سنجر واگذار کرد و خود امور دیگر تصرفات را به عهده گرفت. شام، آسیای صغیر و عراق عرب به‌خاطر از بین رفتن قدرت خلفای عباسی در فرمان او بود.

سلجوقیان شرقی

بعد از آنکه سلطان محمد درگذشت، حکومت بر ایران تقریباً به دو قسمت تقسیم شد: سلجوقیان شرق به دست سلطان سنجر برادر سلطان محمد و سلجوقیان غرب به دست محمود. سلطان سنجر در دوران سلطنت خود کشمکش‌های فراوانی را پشت سر گذاشت؛ اما قسمتی از کشور یعنی خراسان به پایتختی مرو را کاملاً در اختیار خود داشت. عاقبت سنجر در سن ۷۲ سالگی و بعد از تقریباً ۶۲ سال سلطنت در سال ۵۵۲ هجری زندگی را بدرود گفت. سنجر برای خود جانشینی نداشت و خواهر زاده‌اش رکن‌الدین محمود به جای او بر تخت نشست. اما تنها ۵ سال‌ بعد به دست یکی از سرداران سلجوقی نابینا شد و اواخر حیات خود را در زندان به سر برد. بدین‌سان، حکومت سلجوقیان شرق ایران با مرگ سلطان سنجر از میان رفت.

سلجوقیان غربی

طغرل سوم فرزند سلطان ارسلان‌شاه ملقب به «رکن الدنیا، طغرل سوم»، پس از مرگ پدر بر اریکه پادشاهی نشست. وی در آغاز پادشاهی با تدبیر و اندیشه و کفایت وزیر خود بر مشکلات و سختی‌ها فائق آمد و توانست برای مدت یک دهه آسوده‌خاطر امارت کند. او بر رقیبان خود مانند اتابک ایلدگز، عثمان قزل ارسلان، خلیفه ناصرالدین بالله (حاکم بغداد وقت) و چندی سلطان تکش خوارزمشاه پیروز شد و از دلاوران مشهور تاریخ سلسله سلجوقی شد.

در پی جدال‌های پی در پی با سلطان تکش خوارزمشاه، پس از چندی، بار دیگر علیه طغرل سوم برخاست و رهسپار عراق شد. طغرل نیز از همدان بیرون آمده و در روز بیست و چهارم جمادی‌الثانی ۵۹۰ ق، از ری به آهنگ مبارزه با تکش، سپاه خود را در برابر سپاه خوارزمشاهیان به صف آورد. نهایت، به سبب خیانت فرماندهان و بزدلی سپاهیان سلجوقی، طغرل یکه و تنها در میدان باقی ماند. دشمنان نیز او را محاصره کرده و به قتل آوردند. با مرگ او، سلسله سلجوقیان در غرب ایران نیز فرو پاشید.[۳۳]

به‌طور کلی، علل زوال حکومت سلجوقیان عبارت‌اند از:

  1. جنگ‌های داخلی و نبردهای درون‌طایفه
  2. ملوک‌الطوایفی و تجزیه قلمرو
  3. ناتوانی مردم به دلیل مالیات‌های بسیار
  4. تضعیف نیرو و روحیه ارتش

اوضاع اداری و اجتماعی

اوضاع اداری

نظام دیوانی مهم‌ترین بخش حکومت سلجوقی بود. وزرا اکثراً از نخبگان عصر سامانی بودند که بعد از سقوط غزنویان در ایران به سلجوقیان پیوستند تا ارزش‌های فرهنگی خود را حفظ کنند. به همین دلیل مقام وزیر وظایف بسیاری را بر عهده داشت همچون وظایف مالی، وظایف نظامی، وظایف قضایی و مذهبی و وظیفه تصدی و تشریفات. اما مهم‌ترین و اصلی‌ترین وظیفه وزرا حفظ روابط حسنه بین خلیفه و سلطان بود (خلیفه قدرت عرفی و مذهبی و سلطان قدرت سیاسی را داشت)

امرا و فرماندهان سلجوقی مرکب از فرماندهان نظامی و حکام ولایات بودند که آن‌ها را می‌توان به سه گروه تقسیم کرد: آن‌هایی که در درگاه سلطان بودند، آن‌هایی که زمیندار بودند و آن‌هایی که آواره بودند.

یکی از مقام‌هایی که با قدرت‌گیری سلجوقیان دچار تحول شدید شد، منصب قاضی بود. رئیس قاضیان قاضی القضات نام داشت که در پایتخت توسط سلاطین سلجوقی انتخاب می‌شد.

اوضاع اجتماعی

یکی از خصیصه‌های مهم وضع اجتماعی عصر سلجوقی هجوم دسته‌های ترکمن به شهرها و روستاهای ایران بود.[۳۴] یکی از مهم‌ترین نیازهای مردم شهرها از طریق فراورده‌های دامی تأمین می‌شد. کشاورزی اصلی‌ترین منبع درآمد دولت بود که وزیر مسئولیت افزایش آن را داشت. اصلی‌ترین مالیات‌ها در عهد سلجوقی عبارت بود از: مالیات ارضی، مالیات مراتع و مالیات احشام.

فرهنگ دوره سلجوقی

سلجوقیان مراکز آموزش عالی را تأسیس کردند و حامیان هنر و ادبیات بودند. دستاوردهای علمی در دوران سلطنت آنها توسط دانشمندانی مانند عمر خیام و محمد غزالی مشخص می‌شود. در دوره امپراتوری سلجوقی، فارسی به زبان ضبط تاریخی تبدیل شد، درحالی که مرکز فرهنگ زبان عربی از بغداد به قاهره تغییر یافت.[۳۵] بنیان‌گذاری مدارس نظامیه توسط خواجه نظام‌الملک در بغداد، بلخ، نیشابور و اصفهان و تاسیس کتابخانه‌ها و خانقاه‌ها و مدارس از کوشش‌های فرهنگی این دوره است.[۳۶] برنامه درسی نظامیه ابتدا به مطالعات دینی، قوانین اسلامی، ادبیات عرب و علم حساب متمرکز شده و بعداً به تاریخ، ریاضیات، علوم فیزیکی و موسیقی نیز تعمیم یافته‌است.[۳۷]

امپراتوری سلجوقی، از نظر سیاسی و مذهبی، میراث محکمی را برای جهان اسلام به جا گذاشت. در دوره سلجوقی، شبکه ای از مدارس (دانشکده‌های اسلامی) تأسیس شد که قادر به آموزش به مدیران دولتی و علمای دینی بود. در میان بسیاری از مساجد که توسط سلاطین سلجوقی ساخته شده بود، می‌توان به مسجد بزرگ اصفهانی (مسجد جامع) اشاره کرد. استقلال فرهنگی زبان فارسی (از زبان عربی) در امپراتوری سلجوقی شکوفا شد. از آنجا که سلجوقیان، سنت اسلامی یا میراث ادبی قوی از خود نداشتند، زبان فرهنگی مدرسان فارسی خود در اسلام را به کار گرفتند، بدین ترتیب زبان و ادبیات فارسی در کل ایران رواج یافت و زبان عربی در آن کشور جز در آثار معارف دینی ناپدید شد.[۲۳]

نویسندگان و مشاهیری مانند: حکیم عمر خیام، امام فخر رازی، امام محمد غزالی، ابوالفرج بن جوزی، شیخ شهاب الدّین سهروردی، امام الحرمین جوینی و امثال آنان نیز در این روزگار می‌زیستند.[۲۶]

زبان فارسی در این دوره رواج کامل یافت و بیشتر پادشاهان سلجوقی در گسترش فرهنگ و تمدن ایرانی، سخن فارسی و تشویق و ترغیب شعرا و نویسندگان فارسی‌زبان کوشش فراوان کردند. برخی از شاهان سلجوقی خود شعر می‌سرودند؛ چنان‌که ملکشاه یکم هم اشعار فارسی را حفظ داشت و هم خود به فارسی شعر می‌گفت و همچنین طغرل سوم آخرین پادشاه این سلسله، خود شاعری پارسی‌گوی بوده‌است.[۲۶]

گروهی از شاعران این دوره همچون امیرالشعرا معزی، انوری و خاقانی و نظامی در شمار استادان و بزرگان بزرگ شعر و ادب فارسی قرار گرفتند و سخن‌سرایان و نویسندگان دیگری که در این دوره از پشتیبانی شاهان و وزیران سلجوقی برخوردار بودند عبارتند از: ابوالفضل بیهقی، خواجه عبدالله انصاری، اسدی طوسی، حکیم ناصر خسرو، عمر خیام، سنایی، جمال الدین عبدالرزاق اصفهانی و دیگران… شعر فارسی در این روزگار پیشرفت‌هایی کرد و سبک ویژه‌ای به نام سبک عراقی در آن پدید آمد.[۲۶]

همچنین در دوران سلجوقی آثاری چون کتاب «الابنیه عن حقایق الادویه» در داروشناسی و مفردات دارو «زادالمسافرین» ناصرخسرو در حکمت نظری و «کیمیای سعادت» غزالی در حکمت عملی به فارسی نوشته شدند؛ ولی کسانی چون زَمَخشَری و شهرستانی، نیز در این دوره کتب فراوانی به زبان عربی که در واقع زبان دینی به‌شمار می‌رفت تألیف کردند.[۲۶]

سلاطین سلجوقی به عنوان حاکمان اسلامی، در سراسر دوره حکومت خود، بر مذهب تأکید و تکیه داشتند. آنها حنفی مذهب بودند و همواره می‌کوشیدند تا وجههٔ مذهبی خویش را حفظ کنند.[۳۸] آنها با توجه به نقشی که در جنگهای صلیبی داشته و فتوحاتی که در طول حکومت خود انجام دادند، سر جمع خدمت بزرگی را به جهان اسلام کرده‌اند. اسلام بخشی از گستردگی کنونی خود را مدیون تلاش‌ها، شجاعت‌ها و از خودگذشتگی‌های این سلسله می‌باشد.

هنر دوره سلجوقی

بشقاب نقاشی شده، از هنر‌های دوره سلجوقی، موزه بروکلین.
یک پارچ زینتی نقره، از آثار هنری دوره سلجوقی، موزه بریتانیا.

دوران سلجوقی دوره ای است که هنرهای گوناگون پس از ظهور اسلام، متناسب با تفکرات و اعتقادات اسلامی شکل گرفت.[۳۹] پس از حمله اعراب در سرزمین های مجاور عربستان، افول هنر رخ داد و با روی کار آمدن ترکان سلجوقی که گستره حکومتشان از افغانستان تا ترکیه را شامل می شد، روح تازه ای بر پیکر هنر دمیده شد. روحی که این بار با سنت ها و عقاید اسلامی همخوان شده بود و توانست بر پیکر دین تازه شکوفا شده ی اسلام ، رنگی تاره زند.[۴۰] در این عصر دگرگونی هایی در هنر ایران پدید آمد و این تحول معیاری در هنرهای اصیل ایرانی نظیر معماری، نگارگری، سفال گری ،لعاب کاری، شیشه گری و فلزکاری [۴۱] گردید. تاثیر هنر سلجوقی چنان ژرف و گسترده است که اگر نتوان آن را دوره رنسانس هنری برشمرد؛ می توان یکی از پر رونق ترین اعصار هنر ایران به حساب آورد.[۴۲]

معماری

در عصر سلجوقیان هنر معماری به شکوفایی و کمال رسید و هنرمندان و معماران آثار فراوانی به‌وجود آوردند.دورهٔ سلجوقی دورهٔ توازن و تعادل معماری ایرانی بود.در اواخر عهد سلجوقی تزئینات گچ برى و رنگ اهمیت زیادی یافت. کاشى لعابدار فیروزه‌ای در تزئین معماری بکار گرفته شد.[۴۳][۴۴]گرچه حدود یک هزار سال از آن دوره می گذرد ولی بناهای باقیمانده، گواه مهارت و استادی هنرمندان و استادکاران و آگاهی آنان از شیوه های مختلف به ویژه آجرکاری، مساجد، مناره‌ها، گچ بری و محراب ها و کتیبه‌ها است. البته باید در نظر داشت که شکوفایی معماری در این دوره مدیون آرامش، رونق و ثبات سیاسی قلمرو سلجوقیان و همچنین حضور وزیری دانشمند چون خواجه نظام الملک بوده است که در دستگاه حکومتی سلجوقیان باعث شکوفایی هنر معماری گردید.[۴۵]

ویژگی های معماری سلجوقی

  • رواج مساجد چهار ایوانی
  • دو طبقه شدن مساجد
  • توسعه راه های ارتباطی
  • تاسیس نظامیه ها
  • استفاده گسترده از تزئینات آجری
  • رواج تزئینات کاشی کاری و استفاده از آجر
  • رواج گنبد های دو پوسته مخروطی یا صاف[۴۶]
  • از دیگر ویژگی‌های مهم دیگر معماری و شهرسازی در دوران سلجوقیان ۵باروکشی شهرها بوده است و همچنین بازگشت گنبد و ایوان به ساختار معماری شهری بوده است که این دو مقوله از زمان قبل اسلام مرسوم بوده و سپس بعد از ۵۹۹ سال پس از پیروزی اسلام در ایران گنبد و ایوان به معماری و شهرسازی ایران اضافه شد.[۴۷]

میتوان از مساجد جامع اصفهان، زواره، اردستان، برسیان، بروجرد، اشترجان، زوزن، برج‌های خرقان، طغرل شهر ری، پیر علمدار، کاروانسرای رباط شرف به عنوان یادگارهای معماری سلجوقی یاد کرد.[۴۸][۴۹]

فهرست سلاطین سلجوقی

نام دیهیمینام اصلینگارهلقبزادروز- مرگآغاز شاهیپایان شاهیخویشاوندییادداشت
۱طغرل یکممحمد رکن الدین، ابوطالب، بیگ، سلطان۹۹۵–۱۰۶۳۱۰۳۷۱۰۶۳پسر میکائیل پسر سلجوقاولین سلطان و مؤسس دودمان سلجوقیان بود. او به مدت ۲۶ سال بر قلمرویی مشتمل بر ماوراءالنهر، خراسان، ایران و سرزمین‌های هم‌جوار همچون قفقاز جنوبی، عراق، بخشی از آناتولی، و قسمتی از ارمنستان بزرگ حکومت کرد. تحت سلطنت وی، سلجوقیان با ایجاد تسلط سیاسی بر خلافت عباسی در بغداد، رهبری جهان اسلام را به دست گرفتند.
۲آلپ ارسلانمحمد عضدالدوله، عضدالدین، ابوشجاع، سلطان۱۰۳۹–۱۰۷۲۱۰۶۳۱۰۷۲برادر‌زاده طغرل بیگآلپ ارسلان پسر چغری بیگ داوود، دومین شاه از سلسله سلجوقی در ایران بود که با پیروزی بر امپراتوری بیزانس در نبرد ملازگرد، قلمرو امپراتوری سلجوقی را با فتح گرجستان، ارمنستان و آناتولی گسترش داد.
۳ملکشاه یکمحسن جلال الدوله، جلال الدین، ابوالفتح، سلطان۱۰۵۵–۱۰۹۲۱۰۷۲۱۰۹۲پسر آلپ ارسلانملکشاه بن آلب ارسلان بزرگ‌ترین سلطان سلجوقی و فاتح آناتولی بود که به دنبال پیروزی پدرش آلب ارسلان در نبرد ملازگرد، امپراتوری بیزانس را از آناتولی بیرون راند. ملکشاه پادشاهی بر یکی از بزرگ‌ترین امپراتوری‌های تاریخ ایران را بر عهده داشت.
۴محمود یکم ناصرالدین، ابوالقاسم، سلطان۱۰۸۶–۱۰۹۴۱۰۹۲۱۰۹۴پسر ملکشاه یکممحمود بن ملکشاه چهارمین پادشاه سلجوقی به مدت یک سال و اندی از ۴۸۵ تا ۴۸۷ هجری پادشاهی حکومت سلجوقی را بر عهده داشت. وزیر وی تاج‌الملک بود که در سال ۴۸۵ هجری به‌دست نیروهای نظامیه به قتل رسید.
۵برکیارقمحمد رکن الدین، ابوالمظفر، سلطان۱۰۸۰–۱۱۰۵۱۰۹۴۱۱۰۵پسر ملکشاه یکم
۶ملکشاه دوممعزالدین، ابوالفتح، سلطان۱۱۰۱ - ?۱۱۰۵۱۱۰۵پسر برکیارقبه دست محمد یکم خلع و نابینا شد.
۷محمد یکمتپر غیاث الدین، ابوشجاع، سلطان۱۰۸۲–۱۱۱۸۱۱۰۵۱۱۱۸پسر ملکشاه یکممحمد یکم که با نام غیاث‌الدین محمد و تَپَر نیز شناخته می‌شود، فرزند ملکشاه یکم بود. وی برادر برکیارق بود و بعد از مرگ برادرش به حکومت رسید. او در دوران ۱۳ سال حکومتش (۴۹۸–۵۱۱ هجری) در پی حل مشکلاتی پیش آمده با برادرش بود. همچنین، در این زمان که وی به پادشاهی رسید، به سرکوب اسماعیلیان و فتح نعمانیه پرداخت. در دوران سلطان محمد، پیشرفت‌هایی در علوم ادبی و اقتصادی حاصل شد و همچنین در زمینهٔ دینی به سرکوب مخالفان دینی پرداخت. در این زمان از کمک‌های سلطان سنجر در خراسان در قلمرو سلجوقیان نیز باید یاد کرد.
۸احمد سنجراحمد معزالدین، ابوالحارث، سلطان۱۰۸۷–۱۱۵۷۱۰۹۷۱۱۱۸پسر ملکشاه یکممعزالدین ابوالحارث احمد سَنجَر معروف به سلطان سَنجَر، او نیز فرزند سلطان ملکشاه بود. وی به مدت پانزده سال بر ولایات شرقی امپراتوری سلجوقی حکمرانی کرد. برکیارق برادرِ ناتنیِ سنجر، او را زمانی که ده سال داشت به حکمرانی خراسان برگزید.
۹محمود دوم مغیث الدین، سلطان۱۱۰۴–۱۱۳۱۱۱۱۸۱۱۳۱پسر محمد یکممغیث الدین ابوالقاسم محمود بن محمد، سلطان سلجوقی بغداد در ۱۱۱۸ میلادی (درگذشت پدرش محمد یکم) بود. هنگامی که او چهارده ساله شد، بر عراق و ایران حکومت می‌کرد.
۱۰داودمغیث الدین، ابوالفتح، سلطان? - ۱۱۳۲۱۱۳۱۱۱۳۲پسر محمود دوم
۱۱طغرل دومرکن الدین، ابوطالب، سلطان۱۱۰۹–۱۱۳۴۱۱۳۲۱۱۳۴پسر محمد یکم
۱۲مسعودغیاث الدین، ابوالفتح، سلطان۱۱۰۹–۱۱۵۲۱۱۳۴۱۱۵۲پسر محمد یکم
۱۳ملکشاه سوممغیث الدین، سلطان۱۱۲۸–۱۱۶۰۱۱۵۲۱۱۵۳پسر محمود دوم
۱۴محمد دومغیاث الدین، ابوشجاع، سلطان۱۱۲۸–۱۱۶۰۱۱۵۳۱۱۶۰پسر محمود دوم
۱۵سلیمانشاهمعزالدین، ابوالحارث، سلطان۱۱۱۸–۱۱۶۲۱۱۶۰۱۱۶۱پسر محمد یکمخلع شد
۱۶ارسلانرکن الدین، سلطان۱۱۳۴–۱۱۷۶۱۱۶۱۱۱۷۶پسر طغرل دوم
۱۷طغرل سوم رکن الدین، ابوطالب، سلطان? - ۱۱۹۴۱۱۷۶۱۱۹۴پسر ارسلانکشته شد.

تبارنامه سلجوقیان

دقاق تیمور یالیغ
سلجوق بیگ
ارسلان اسرائیلمیکائیلموسی
ابراهیم ینال
  سلیمان یکم
  منصور
سلیمانقرا ارسلان قاورد
تتشتکشارسلان ارغوان
  داود
  سلیمان‌شاه
  محمد دوم
  کیقباد دوم
  قلیچ ارسلان چهارم
  کیخسرو سوم

نگارخانه

جستارهای وابسته

پانویس

منابع

مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیا. «Seljuq Empire». در دانشنامهٔ ویکی‌پدیای انگلیسی، بازبینی‌شده در ۲۰۱۴-۰۱-۲۴.

منبع وب

منابع کتابی

  • خسروشاهی، رضا (مهر ۱۳۵۴شعر و ادب فارسی در کشورهای همسایه (آسیای صغیر) تا سده دهم هجری، تهران: چاپخانه دانشگاه تربیت معلم، ص. ۱۰
  • باستانی راد (۱۳۹۰). مطالعات تاریخ فرهنگی؛ پژوهش‌نامهٔ انجمن ایرانی تاریخ. تهران: ؟. صص. ؟.
  • دبیری‌نژاد، بدیع‌الله (تیر و مرداد ۱۳۸۴). سلاجقه و گسترش ادب ترکی. شمارهٔ ۱۷. ؟: چشم‌انداز ارتباطات فرهنگی. صص. ۶۰–۵۷.

پیوند به بیرون